بحران پناهجویان و مشکلات اقلیتهای قومی در اروپا و بهویژه فرانسه سالهاست که سرتیتر رسانههای گروهی و یکی از مسائل اصلی جامعه و سیاستمداران قاره است. در یک سال اخیر، هجوم اقلیتهای قومی از کشورهای خاورمیانه و آسیا به خاک اروپا، تبدیل به یکی از معضلات اصلی مردم و دولتمردان کشورهای این منطقه شده است. سینمای قاره و در صدر آن سینمای فرانسه در سالهای اخیر فیلمهایی درباره مهاجرت و حضور مهاجران در اروپا تهیه کردهاند و از این موضوع حساس و انسانی غافل نبودهاند. منتقدان سینمایی روی این نکته تأکید میکنند که توجه هنرمندان اروپایی به یکباره به موضوع مهاجرت و مهاجران جلب نشده است. با این وجود در یک سال اخیر و همزمان با اوجگیری سفر اهالی خاورمیانه، افغانستان و عراق به کشورهای اروپایی، توجه هنرمندان به مسائل این قشر رنگ و رویی پررنگتر و سمتوسویی دقیقتر به خود گرفته است.
اهدای جایزه بهترین فیلم مراسم سزار (معروف به اسکار فرانسوی) به درام اجتماعی فاطیما نشان از حساسیت سینمای فرانسه و هنرمندان آن به این موضوع انساندوستانه و تلخ دارد. فیلم در زمانی موفق به کسب این موفقیت بزرگ شد که به دستور مقامات رسمی، پناهگاه مهاجران در کاله فرانسه که به جنگل معروف است، از وجود پناهجویان پاک شد. مقامات رسمی به دنبال پاکسازی محل از پناهجویان گفتهاند آنها را در مکان دیگری اسکان خواهند داد. اما با وجود چنین اظهاراتی، رسانهها و هنرمندان میگویند اقلیتهای قومی در فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی با تبعیض و برخوردهای نژادپرستانه روبهرو هستند. در چنین شرایطی، سینما حربهای قدرتمند و تأثیرگذار برای بحث درباره سرنوشت و آیندهِی پناهجویان به حساب میآید و اهمیت فیلمی مثل فاطیما و جایزه مهمی که گرفته، دوچندان میشود.
داستان این درام شرححالگونه ارتباطی مستقیم با اتفاقهای یک سال اخیر ندارد، ولی به بهانهی نمایش زندگی یک زن جوان مسلمان به طرح سؤالها و مطالبی میپردازد که میتوان آن را تا به امروز هم امتداد داد. با آن که فیلم محصول مشترک فرانسه و کانادا است، ولی شخصیتهای اصلی آن عربتبارند. البته لوکیشن فیلم فرانسه است، اما به مشکلات مردم فرانسه در ارتباط با مسائل خاص اجتماعی و اقتصادیشان نمیپردازد. با این حال، این واقعیتی است که مسائل و مشکلات اقلیتهای قومی حاضر در فرانسه، حالا به صورت یکی از مسائل و مشکلات جامعهِی فرانسه تبدیل شده است و کمتر کسی را میتوان در این کشور پیدا کرد که از این موضوع تأثیر نگرفته باشد. فیلمنامهی فاطیما با نگاهی به کتاب خاطرات فاطیما الایوبی و تجربهی حضورش در فرانسه نوشته شده است. معلوم نیست سازندگان فیلم در زمان ساخت آن، با وی مشاوره کردهاند یا خیر، اما از آنجا که خبری مبنی بر اعتراض او به سازندگان فیلم در رسانههای گروهی مطرح نشده، میتوان حدس زد که وی از حاصل کار ناراضی نیست. این فیلمنامه در مراسم سزار جایزه بهترین فیلمنامه اقتباسی را از آن خود کرد. سه فیلمنامهنویس فاطیما و مشاوران آن، همگی عربتبار هستند. سومین جایزهی مراسم به سوریا زروآل بازیگر نقش فاطیما داده شد که جایزه بهترین بازیگر جوان را دریافت کرد.
نکتهی جالب، غیرفرانسوی بودن کارگردان فیلم است. فیلیپ فاکون 58 ساله که از سال 1990 در فرانسه کار فیلمسازی میکند، اصلیتی مراکشی دارد. او هم یک مهاجر است که دوران نوجوانیاش را در فرانسه گذرانده و خودش را یک فرانسوی عربتبار معرفی میکند. برخی منتقدان سینمایی میگویند فاطیما که هشتمین اثر کارنامهی او (که علاوه بر سینما در تلویزیون هم فعالیت داشته است) به حساب میآید، یکجورهایی حدیث نفس خودش هم هست. در داستان فیلم، ماجراهای زنی جوان به تصویر کشیده میشود که از یک کشور عربی در شمال آفریقا راهی فرانسه میشود. او تلاش میکند خودش را با شرایط زندگی در یک سرزمین متفاوت وفق دهد و جایگاهی شایسته در بین اهالی آن پیدا کند. این همان کاری است که خود فاکون هم سالها قبل کرد و این مسیر همچنان ادامه دارد و هر روز مسافران تازهای به آن اضافه میشوند. نامها در این رابطه تغییر میکنند، اما دلیلها و گرایشها در تمام این سالها یکی بوده و تغییری نکرده است. برای همین است که منتقدان سینمایی به طرح این پرسش میپردازند که آیا فیلمساز دارد به دنبال جایگاه خودش در یک کشور غربی میگردد و با این کار، بحث درباره یک جمعیت عظیم را دامن میزند؟
25 سال است که فاکون در فیلمهایش شخصیتهایی را به عنوان شخصیت اصلی به تصویر میکشد که بهندرت در معرض دید و قضاوت عمومی قرار گرفتهاند. این شخصیتها در حاشیه اما مهماند. شخصیت مادر در فاطیما یکی از همین آدمهاست. هم فاکون و هم منتقدان از این شخصیتها به عنوان آدمهایی «نامرئی» اسم میبرند و فیلمساز آن قدر به ساختن فیلم درباره آنها ادامه داد تا از وجه نامرئیبودنشان بیرون بیایند.
فاکون در تمام سالهای فعالیت هنریاش به «تأثیر سینما» اعتقاد داشت و با این باور فیلم ساخت که فیلمهای سینمایی میتوانند به عنوان سخنگو عمل کرده و بحث درباره مشکلات اساسی جامعه را دامن بزنند. وی در پاسخ به سؤالی درباره علت چنین انتخابی و دلیل به نمایش گذاشتن آدمهایی که دیده نمیشوند، چنین میگوید: «همیشه با این حقیقت روبهرو بودهام که فیلمهای فرانسوی سروکار زیادی با جامعهی فرانسه ندارند. این فیلمها خیلی کم بر موضوعهای اجتماعی تمرکز میکنند. پس دلیل خوبی وجود دارد که چنین فیلمهایی ساخته شوند و هنرمندان درباره چیزهایی صحبت کنند که هم به آنها علاقه دارند و هم اطلاعات خوبی دربارهشان دارند. تعداد اندکی آدم از بکگراندهای متفاوت میآیند و برای همین احساس میکنم داستانهای متفاوت دیگری هم وجود دارند که میتوان تعریفشان کرد. در همین رابطه، علاقهمندم درباره آدمهای غایب از روی پرده سینما حرف بزنم.»
فاکون عقیده دارد با فیلمهایی از این دست، شخصیتهای نامرئی بیشتر از گذشته امکان خودنمایی پیدا میکنند و اضافه میکند: «البته هنوز هم آدمهایی را ملاقات میکنم که از قرار دادن چنین شخصیتهایی در مرکز ماجرای فیلمهایم، اظهار تعجب میکنند. شگفتی آنها مرا شگفتزده میکند! فرانسه کشوری اروپایی است که در آن ازدواجهای تلفیقی رواج دارد و آدمهایی از ملیتهای متنوع در آن با هم ازدواج میکنند. شما نمونهی چنین چیزی را در انگلستان یا آلمان کمتر میبینید. این تلفیق و ترکیب، هم غنی و هم پیچیده است. این موضوع را در فیلمهایم بررسی کردهام. باورم این است که ما فیلمسازان نقشی حیاتی و مهم در این رابطه داریم و تحول جامعهی فرانسه را باید در کارهایمان به نمایش بگذاریم.»