سینمای غیرمتعارف ترکیه به دنبال بیان مشکلات و دردهای جامعهی شهری و روستایی ساکنانش است و فیلمهایی که امسال از سوی این کشور در جشنواره کارلووی واری شرکت دارند، تصویرگر این موضوعاند. در شرایطی که مجموعهسازان تلویزیونی و تولیدهای تجاری و عامهپسند ترکی تلاش عجیبی برای فاصله گرفتن از واقعیتهای زندگی مردم کشورشان دارند و تبدیل به یک کارخانهی رؤیاپردازی پربازده شدهاند، فیلمسازان نوجوی ترک سعی دارند با نگاهی واقعبینانه سراغ مسائل مهم روز بروند. موقعیت فرد در جامعه و در کانون خانواده، رویارویی با سنتهای غلط و استبداد حکومتی، تلاش برای خلق فردایی بهتر و البته حضور مهاجران خارجی در جامعهی ترکیه، از جمله سوژههایی هستند که فیلمهای مستقل سینمای ترکیه به آنها پرداختهاند.
سه فیلم حاضر از ترکیه در بخشهای مهم جشنواره کارلووی واری نیز با همین رویکرد سراغ زندگی مردم این کشور رفتهاند. نکتهی جالب در این فیلمها، حضور پررنگ شخصیتهای کودک و نوجوان است که نشان میدهد برای فیلمسازان ترک، بحث درباره این قشر سنی و مشکلاتشان از اهمیت بسیار زیادی برخوردارست.
بیشتر/ More ساختهی اونور سایلاک داستان زندگی مردمان ترکیه با مهاجران خارجی را تلفیق کرده است تا یک درام روانکاوانهی آزاردهنده را تعریف کند. غزه نوجوانی چهاردهساله است که با پدرش احد در ساحل دریای اژه در حدفاصل شبهجزیرهی یونان و آناتولی زندگی میکند. او که بچهی باهوشی است میخواهد ادامه تحصیل بدهد، اما پدرش سرنوشت دیگری را برای او در نظر گرفته است. احد پسرش را به دریا میبرد و قصد دارد کسبوکارش را به او بیاموزد؛ که البته قاچاق آدمهایی است که با فرار از جنگ خاورمیانه و سوریه، در جستوجوی یک زندگی آرام راهی ترکیه شدهاند.
منتقدان سینمایی از سایلاک به عنوان فیلمسازی مؤلف یاد میکنند و این فیلم را با آثار کلاسیک نئورئالیستی ایتالیا مقایسه کردهاند. از نگاه آنها، بیشتر تحول و تغییر نوجوانی آرام به یک قاچاقچی خونسرد را بررسی میکند و تأثیرهای آن بر محیط و آدمهای دور و برش را مورد مکاشفه قرار میدهد. نگاه فیلمساز به دنیایی که داستان در آن رخ میدهد، تیره و تاریک است و در دنیای سرد و بیروح معاصر، به دنبال یک روزنهی امید است.
سایلاک از تلویزیون به سینما آمده است و در این رسانه هم کارگردانی کرده و هم بازیگری. او برای چند ایفای نقش هم جوایزی را به دست آورده است. آنچه سایلاک را به دنیای سینما آورد، تلاشش برای روایت سینمایی داستانهایی باکیفیتتر و پرمحتواتر بوده است. خودش میگوید رسانهی تلویزیون جایی نیست که در آن بتوان حرفهای جدیتر را مطرح کرد و فقط باید پاسخگوی خواستههای سطحی تماشاگرانی بود که تنها به دنبال وقتگذرانی و سرگرمیاند.
سکوت غمانگیز/ Blue Silence ساختهی بولنت اوزتورک با همکاری کشور بلژیک تولید شده است. البته طرف بلژیکی فقط در تولید فیلم سهیم بوده و سرمایهی ساخت را تأمین کرده است، وگرنه تمام عوامل اصلی و داستان فیلم ترکی است. هاکان شخصیت محوری داستان، مردی است که بهتازگی از یک آسایشگاه روانی ارتش مرخص شده است. او برای مقابله با شوک تکاندهندهی قدیمیاش تحت درمان بود. هاکان در بازگشت به جامعه تلاش میکند یک زندگی طبیعی و معمولی داشته باشد و در این بین، برقراری رابطهی مجدد با دخترش از اهمیت بسیار زیادی برخوردارست. اما وی باید با دشواریهای زیادی مقابله کند. آیا روح زخمی هاکان میتواند از پس تحمل سختیها و شرایط ملتهب بیرونی برآید و از زندان خصوصی و ذهنی خودساختهاش آزاد شود؟ با چنین داستانی، اوزتورک به بررسی روابط فرد با جامعه و نوع نگاه آدمهای آن به کسانی میپردازد که میتوانند با بیماریهای روحی/ روانی درگیر باشند.
علت مشارکت کشور بلژیک در تولید سکوت غمانگیز نه به دلیل علاقهی ویژه اروپاییها به همکاری با فیلمسازان کشورهای در حال رشد، که به خود فیلمساز برمیگردد. بولنت اوزتورک که اصلیتی کُرد دارد، در بلژیک فعالیت میکند و به عنوان یک فیلمساز ترک بلژیکیتبار شناخته میشود. او سابقهی ساخت چند مستند را دارد و اولین فیلم بلند سینماییاش هم این علاقه را بهخوبی منعکس میکند. مستند کوتاه او با نام خانههایی با پنجرههای کوچک چند سال پیش جوایزی را از جشنوارههای بینالمللی مختلف گرفت. به عقیدهی اهل فن حضور این فیلمساز در کارلووی واری میتواند با بحثها و جدلهای سیاسی همراه شود. فضای این رویداد سینمایی محل خوبی برای اعتراض اوزتورک به سیاستهای ضد«آزادی بیان» و دیدگاههای ضدکرد دولت فعلی ترکیه است.
صخره/Tasبرای روایت داستان اجتماعی و خانوادگیاش، از زبانی پررمزوراز و تعلیقی بهره میگیرد. امت سالها قبل فرزندش را گم کرده و در تمام این مدت، چشم انتظار بازگشت او بوده است؛ و حالا برعکس نظر دیگران، میتواند قسم بخورد مرد جوانی که به خانهاش پناه آورده، همان پسر گمشدهاش است. اما آیا این مرد جوان غریبه واقعاً همان کسی است که او سالها منتظرش بوده است؟ داستان حضور یک غریبه در مکانی دورافتاده که باعث تغییرهایی در محل و آدمهای آن میشود، همان سوژهی همیشگی فیلمهای ژانر وسترن است.
اورهان اِسکیکوی کارگردان صخره که دفتر کارش در استانبول است، این سوژه را در دل یک روستای دورافتاده و تقریباً بدوی تعریف میکند. با جلو رفتن داستان، تماشاچی با این پرسش روبهرو میشود که آیا امت در این دهکدهی دورافتاده، در حال خودفریبی است یا امیدش واقعی است. اما فیلمساز با همین دستمایه فراتر میرود و پرسش امت را به کل جامعهی روستایی گسترش میدهد. در چنین روستایی تقریباً غیرممکن است که بتوان بین امید و خودفریبی، تفاوتی قائل شد. امت هم مثل بقیهی اهالی دهکده برای رسیدن به آرامش، به صخرههای یخزده پناه میبرد. اما آیا چنین مکانی میتواند برای او و بقیه آرامش مورد نظر را فراهم کند؟ این در حالی است که منتقدان، داستان فیلم را تمثیلی از جامعهی معاصر ترکیه و مشکلاتش پس از کودتای نظامی سال قبل میدانند. بسیاری هم عقیده دارند سانسور حکومتی باعث شده است فیلمسازان و هنرمندان برای بیان دیدگاههایشان به تمثیل و استعاره روی بیاورند.
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم:
https://telegram.me/filmmagazine