نوروز امسال با بصرفه‌ترین سیم‌کار کشور

سینمای جهان » چشم‌انداز1396/08/14


از «گاو خشمگین» تا «جیب‌بر» و...

ریچارد لینکلیتر از فیلم‌های محبوب و منابع الهامش می‌گوید

مارتین اولیویه/ رضا حسینی

 

ریچارد لینکلیتر حدود یک ماه پیش بود که با اولین نمایش جدیدترین فیلمش با نام آخرین پرچم افراشته/ Last Flag Flying در شب افتتاحیه‌ی جشنواره فیلم نیویورک دوباره در کانون توجه قرار گرفت و تحسین شد. اما وی در پی استقبال عمومی از فیلم، با کنت جونز رییس جشنواره نیویورک پای گفت‌وگو نشست و از فیلم‌هایی گفت که بیش از بقیه، الهام‌بخش او شده‌اند. لینکلیتر در همان ابتدا اشاره کرد که لحظه‌های سینمایی، بیش‌ترین تأثیر را بر او گذاشته‌اند و توضیح داد: «البته نه لزوماً بهترین لحظه در یک فیلم یا احساسی‌ترین نمونه‌ها، بلکه لحظه‌هایی که مرا به عنوان یک تماشاگر و یک فیلم‌ساز به لرزه انداخته‌اند.»

گاو خشمگین (مارتین اسکورسیزی، 1980)
همان طور که انتظار می‌رفت، انتخاب‌های لینکلیتر شامل بعضی از بزرگ‌ترین فیلم‌های تاریخ سینماست. اولین فیلم گاو خشمگین است: «این فیلم زندگی مرا تغییر داد؛ و اثری است که هیچ اشتباهی در آن صورت نگرفته است.» او با تأکید بر طراحی صدای فیلم، آن را ستایش می‌کند و می‌گوید که «گاو خشمگین سعی در بازسازی دارد اما در ضمن، واقع‌گرایی نابی در آن ریشه دوانده است.» او به یاد می‌آورد که در نوجوانی با دوستی درباره فیلم صحبت کرده بود که می‌گفت گاو خشمگین تصویر دقیقی از چگونگی بزرگ شدن در نیویورک زمان خودش است. علاقه‌مندان می‌دانند که آثار خود لینکلیتر هم برای سرسپردگی‌شان به واقع‌گرایی (رئالیسم) مشهورند.

سرپاک‌کن (دیوید لینچ، 1977)
فیلم بعدی‌ای که لینکلیتر با هیجان به آن اشاره می‌کند سرپاک‌کن است: «کارگردان در این خصوص تصمیم می‌گیرد که تماشاگر چه‌طور با داستان او ارتباط برقرار کند و آن را درک کند...» لینکلیتر مکثی می‌کند و بعد از خنده‌ی کوتاه و ملایمی می‌گوید: «اما من شک دارم که از این حیث، لینچ اصلاً توجهی به انتخاب‌هایش داشته باشد!» او می‌گوید عناصر و صحنه‌ای که بیش از همه در یادش باقی مانده است، به صحنه‌ی آسانسور مربوط می‌شود که در «زمان واقعی» فیلم‌برداری شده است. او در این مورد هم به طراحی صدای صحنه اشاره می‌کند. تماشاگران احساس می‌کنند که پا به این صحنه گذاشته‌اند و انگار خودشان منتظرند تا بالأخره درهای آسانسور بسته شوند. لینکلیتر حرف‌هایش را با گفتن «دیوید لینچ یکی از بزرگ‌ترین هنرمندان سینمای عصر ماست» ادامه می‌دهد و این‌که به‌واسطه‌ی آثار او بود که متوجه شد تماشاگران چه‌قدر می‌توانند پذیرا باشند: «اگر شما قواعد خودتان را بنا کنید، آن‌ها از شما پیروی می‌کنند، البته تا جایی که فریبنده و قانع‌کننده باشند.»

بری لیندن (استنلی کوبریک، 1975)
این فیلم حماسی کوبریک بزرگ، دیگر اثری بود که لینکلیتر با شور و اشتیاق درباره‌اش صحبت کرد: «استفاده از راوی واقعاً انتخاب جسورانه‌ای است. من همیشه شیفته‌ی صداهای روی متن بوده‌ام.» بر این اساس مشخص است که جذاب‌ترین عنصر برای لینکلیتر این است که کوبریک واهمه‌ای از شکستن قواعد نداشت: «کتاب‌های سینمایی معتبری هستند که می‌گویند راوی را به‌کل فراموش کنید و اصلاً درباره‌اش حرف نزنید چون فیلم‌ها باید حرکت داشته باشند. اما کوبریک هر کاری دلش خواسته کرده و تمام آن زوم‌های معکوس و... به فیلمی زیبا ختم شده‌اند.»
در ادامه، لینکلیتر از حاضران می‌پرسد که چه کسانی بری لیندن را دیده‌اند؟ فقط چند نفر دست‌شان را بالا می‌برند که باعث می‌شود او با ترشرویی به آن‌ها بگوید: «ما عاشق "کرایتیریئن کالِکشن" هستیم، پس شما هیچ بهانه‌ای ندارید! الان این فیلم همه جا در دسترس است!» به هر حال با این‌که لینکلیتر در فیلم‌هایش از صدای راوی استفاده نمی‌کند اما اصلِ تمرد، مضمون رایجی در فیلم‌هایش است و از این لحاظ به‌خوبی می‌توان به تأثیر کوبریک بر سینمای او پی برد.

روانی (آلفرد هیچکاک، 1960)
طبق انتظار، هیچکاک بزرگ هم با یکی از آثار شمایل‌گونه‌اش بر لینکلیتر تأثیر گذاشته است. او می‌گوید در صحنه‌ی انتخابی‌اش آن‌چه بیش از همه او را تکان داده است، قدرت سینما در مواجهه با مسأله‌ی هویت است. کلیپی که او از روانی برگزیده است به صحنه‌ای مربوط می‌شود که خودرو در حال فرو رفتن در گل‌ولای است، اما ناگهان متوقف می‌شود. این جایی است که شخصیت اصلی فیلم برای چند لحظه‌ی تشویش‌آمیز، در سکوت نگاهی به اطراف می‌اندازد تا این‌که فرو رفتن خودرو دوباره از سر گرفته می‌شود: «هیچکاک با موفقیت تمام، شما را با نقطه نظرش همراه می‌کند. شیوه‌ی کات زدن و ادامه‌ی کار در این صحنه بسیار درخشان است.» نورمن بیتس (با بازی فوق‌العاده‌ی آنتونی پرکینز) لبخند شیطنت‌آمیزی می‌زند، در حالی که غرق شدن خودرو و رفتن آن به زیر نمایش داده می‌شود: «این لبخند کوچک... آرامش و تسکین ناچیزی را در خودش دارد که در نهایت ظرافت، فقط زیباست.» او مقایسه‌ای با راننده تاکسی (اسکورسیزی، 1976) می‌کند و می‌گوید: «شما با او هم‌ذات‌پنداری می‌کنید و حتی ممکن است او را تحویل پلیس هم ندهید... (خنده‌ی بلند حاضران)... شما فقط در پایان متوجه می‌شوید که او یک بیمار روانی تمام‌وکمال است.»

جیب‌بر (روبر برسون، 1959)
در ادامه‌ی فهرست فیلم‌های محبوب لینکلیتر، یکی از بهترین فیلم‌های برسون دیده می‌شود. او درباره فیلم می‌گوید: «هیچ کس دقت و ظرافت برسون را ندارد.» در واقع برسون با دقتی که همچنان مورد حسادت بعضی از بهترین فیلم‌سازان امروزی است، توانست سرعت عمل یک جیب‌بر را با تمرکز بر دست‌ها و پاهای بازیگران به جای چهره‌های‌شان به نمایش بگذارد. لینکلیتر وقتی روی بخش بزرگداشت برسون برای انجمن فیلم آستین (که خودش در سال 1985 آن را بنیان گذاشت) کار می‌کرد، نامه‌ای به برسون نوشت: «او در جواب من، نامه‌ای واقعاً دلنشین برایم فرستاد.» این دو به‌واسطه‌ی «قدرت سینما» با هم ارتباط پیدا کردند و لینکلیتر می‌گوید که برسون واقعاً از شنیدن این‌که فیلم‌هایش در تگزاس به نمایش درمی‌آیند، غافلگیر شده بود. او درباره آثار جیب‌بر برسون می‌گوید: «واقعاً جالب است که این شاهکارهای سینمایی با چنین بودجه‌های پایینی ساخته شدند!» به عبارت دیگر، بودجه‌ی آثار برسون به قدری کم بود که بعضی از بازیگران پیشنهادهای بازی را رد می‌کردند. لینکلیتر در پایان درباره جیب‌بر می‌افزاید: «من بارها این فیلم را در جاهای مختلفی تماشا کردم و باید بگویم که او اثری نفس‌گیر و مهیج ساخته است.»

ژنرال (باستر کیتن و کلاید براکمن، 1927)
در صحنه‌ای از فیلم که قطار به درون رودخانه سقوط می‌کند (یکی از صحنه‌های پرشماری که کیتن برای آن مشهور است)، سیمای خود ژنرال «یکی از بی‌روح‌ترین و خشک‌ترین واکنش‌هایی است که تا امروز در سینما ثبت شده است. در واقع واکنش، هر چه‌قدر بیش‌تر برای تماشاگران پیچیده باشد و کم‌تر روشن و گویا، شما بیش‌تر مخاطبان را به مشارکت در فیلم دعوت می‌کنید.» لینکلیتر در اشاره به فیلم‌های خودش می‌گوید: «من آن قدر کمدی کار کرده‌ام که بدانم بعضی وقت‌ها، هرچه بیش‌تر بی‌طرف و زیرکانه عمل کنید، بیش‌تر تماشاگران را به مشارکت در فیلم ترغیب می‌کنید.»

اوتو پرمینجر و وینسنت مینلی
لینکلیتر یکی از طرفداران پروپاقرص عصر سینمااسکوپ است و در این باره از اوتو پرمینجر و وینسنت مینلی به عنوان استادان این قالب (فرم) نام می‌برد. این شیوه در اواخر دهه‌ی 1950 حسابی مورد استفاده قرار گرفت و برای فیلم‌برداری آثار پرده عریض به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفت. بعضی دوان‌دوان آمدند (مینلی، 1958) استفاده‌ی تمام‌عیاری از سینمااسکوپ دارد و یکی از مشهورترین صحنه‌های فیلم بدون استفاده از این قالب، هرگز خلق نمی‌شد. لینکلیتر با افتخار می‌گوید: «این فیلم قطعاً یکی از آثار محبوب من است؛ و یکی از بهترین نقش‌ها و بازی‌های شرلی مک‌لین.» خود دین مارتین هم درباره شخصیتش در این فیلم گفت که یکی از نقش‌های محبوبش بود.

خداحافظی طولانی (رابرت آلتمن، 1973)
لینکلیتر می‌گوید علاوه بر استفاده از سینمااسکوپ، آلتمن به‌عمد یک نقطه ضعف آشکار را در فیلم نگه داشته است: «وقتی شخصیت الیوت گولد سیگارش را زمین می‌اندازد. من متوجه شدم که کارگردان به‌عمد این صحنه را نگه داشته است چون جواب می‌دهد و واقعی احساس می‌شود.» به این ترتیب، لینکلیتر یک بار دیگر سرسپردگی خود به واقع‌گرایی را ابراز می‌کند و این‌که چنین لحظه‌های واقعی‌ای چه‌طور مورد توجه او قرار می‌گیرند. از نظر تکنیکی هم لینکلیتر درباره اثر آلتمن می‌افزاید: «دوربین همیشه حرکت می‌کند. آلتمن استاد "زوم این" بود، در حالی که هیچکاک استاد "زوم آوت".»

جاده‌ی آسفالته‌ی دوباندی (مونته هِلمن، 1971)
این فیلم جاده‌ای کالت و محبوب، آخرین اثری بود که لینکلیتر از آن نام برد: «شیوه‌ای که فیلم به پایان می‌رسد، فراموش‌نشدنی است. داشتن چنین ایده‌ای و شهامت طی کردن این مسیر تا پایان راه، زیباست.» او این صحنه را با پایان‌بندی فیلم خودش از زیر کار دررو/ اِسلَکِر (1990) مقایسه می‌کند که همان هدف را دنبال می‌کند و می‌گوید: «این نسخه‌ی من است.» و درباره پایان‌بندی جاده‌ی آسفالته‌ی دوباندی اضافه می‌کند: «شیوه‌ای که صدا محو می‌شود، از زیبایی سبک امپرسیونیستی برخوردارست و درخشان هم اجرا شده است.»

***
با چنین منابع الهام و تأثیرپذیری‌هایی، جای شگفتی نیست که آثار ریچارد لینکلیتر در زمره‌ی به‌یادماندنی‌ترین و تحسین‌شده‌ترین‌های سینمای آمریکا قرار می‌گیرند؛ و اصلاً تعجبی ندارد که آخرین پرچم افراشته به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های او ستایش شده است.

کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم:

https://telegram.me/filmmagazine

[منبع: پلی‌لیست]

جدیدترین‌ها

آرشیو

فیلم خانه ماهرخ ساخته شهرام ابراهیمی
فیلم گیج گاه کارگردان عادل تبریزی
فیلم جنگل پرتقال
fipresci
وب سایت مسعود مهرابی
با تهیه اشتراک از قدیمی‌ترین مجله ایران حمایت کنید
فیلم زاپاتا اثر دانش اقباشاوی
آموزشگاه سینمایی پرتو هنر تهران
هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت
گروه خدمات گردشگری آهیل
جشنواره مردمی عمار
جشنواره انا من حسین
آموزشگاه دارالفنون
سینماهای تهران


سینمای شهرستانها


آرشیوتان را کامل کنید


شماره‌های موجود


نظر شما درباره سینمای مستقل ایران چیست؟
(۳۰)

عالی
خوب
متوسط
بد

نتایج
نظرسنجی‌های قبلی

خبرنامه

به خبرنامه ماهنامه فیلم بپیوندید: