شاید وقتش باشد نگاهی اصولی و بیتعصب به سریالهای ترکی داشته باشیم. موج علاقهمندی به این سریالها به گونهایست که نمیتوان بیتفاوت از کنار آنها گذر کرد. سریالهایی که طیف گستردهای از علاقهمندان را به سمت خود جلب کرده و چه بخواهیم و چه نخواهیم طرفداران بسیاری هر شب این مجموعهها را دنبال میکنند. مجموعههایی که باعث از رونق افتادن سریالهای تولید داخل شدهاند. راز محبوبیت آنها چیست؟ تنزل سلیقهی تماشاگران؟ یا توقعی که سریالهای خودمان قادر به پاسخگویی به آن نبودهاند؟ کدام یک دلیل افت تماشاگران تلویزیون ماست؟ وقتی بیتعصب به سریالهای ترکی نگاه شود (حداقل یکیدو سریال مطرحتر) باید حق داد که مخاطبان تلویزیون به سمت آنها گرایش پیدا کنند. سریالهایی که با دیدنشان میتوان متوجه شد که کشور همسایه چه پیشرفتی در زمینهی ساخت سریال و صدور آن به کشورهای دیگر داشته است. با پیگیری تولید و پخش چند سریال شاخص سینما و تلویزیون ترکیه معلوم میشود که کمپانی تولیدکننده، سریال را به چند کشور فروخته و با پخش آن از تلویزیون آن کشورها طیف گستردهای از هواداران نیز در آن کشورها شکل گرفته است. با این نگاه دیگر نمیتوان علاقهمندان سریالهای ترکی در کشور را شماتت کرد و سلیقهی آنها را سطحی دانست. وقتی سریالی به شبکههای مختلف تلویزیونی کشورهای یونان، یوگسلاوی، صربستان، امارات، قبرس، مقدونیه، بوسنی، قطر، چین و... فروخته میشود، کمپانی تولیدکنندهاش از نظر اقتصادی گام بلندی برداشته است. بهخصوص که این فروش با همراهی برندهای معتبری در زمینهی مبلمان، زیورآلات، پوشاک، طراحی داخلی، ویلاسازی و همچنین معرفی شهرها و مناطق گردشگری ترکیه همراه باشد. این یعنی آنها گام بلندی در زمینهی جلب گردشگر و سرازیر شدن سرمایه به کشورشان برداشتهاند و در کنارش دست به ستارهسازی هم زدهاند، اما ما عمدهی وقت و انرژیمان را به جای تحلیل این پدیده و فهم دلایل موفقیتش، به انتقاد از آن و پررنگ کردن وجوه مبتذلش صرف میکنیم.
این راز سربهمهر...
برای فهمیدن دلایل علاقهمندی مردم باید راهی جدا از نگاههای تحقیرآمیز به این سریالها را در پیش گرفت. برای کسب نتیجهی بهتر همزمان چند قسمت از سریالهای برگریزان، ماندگار، روزی روزگاری و لطیفه مورد بررسی قرار گرفت. سریال لطیفه که پخش آن بهتازگی آغاز شده بود تنها مجموعهای بود که از قسمت نخست آن موفق به پیگیریاش شدم. ماندگار از سریالهای خیلی ضعیف است که در نهایت تحمل دیدنش به دو قسمت هم نرسید. داستان سادهلوحانه، کارگردانی بسیار ضعیف و بازیهای بسیار بد تمام بازیگران سریال، دیدن آن را به کاری سخت و غیرقابلتحمل تبدیل کرده بود. زجری را که از دیدن آن کشیدم هیچگاه فراموش نمیکنم! البته لحظههای زیادی هم بود که از فرط احمقانه بودن سکانسی قهقهه زدم و یک دل سیر خندیدم. از سریالهای متوسط میتوان به برگریزان اشاره کرد که کمی قابلتحملتر بود. البته ظاهراً این سریال طرفداران زیادی دارد؛ البته این گونه آمارها به علت رسمی نبودن پخش سریال و نامشخص بودن منبع، چندان قابلاعتماد نیستند. شنیدههایی که طبق تحقیقات میدانی به دست میآیند و باید از بستگان و دوستان در موردشان پرسید. سریال روزی روزگاری (که ظاهراً بیوفایی هم نامیده میشود) از سریالهای خوبی بود که چند قسمت آن را دیدم. داستان خانوادهای در دهههای 1340 و 50 که از نظر طراحی فضا و استفاده از آکسسوار و لباس و ماشینهای آن دوره سریال موفقی است. داستان کمی کند اما در مجموع خوب پیش میرود و بازی بازیگران هم انصافاً دیدنی است. بهخصوص بازی عایشه بینگول بازیگر اصلی سریال که نقش مادر خانواده را بازی میکند. او توانسته با بازیاش یک دورهی تقریباً پانزدهساله از روزگاری که یک مادر جوان بود تا انتهای داستان را که تبدیل به زنی در آستانهی میانسالی میشود به نمایش بگذارد. با نگاهی منصفانه بازی بینگول سرشار از احساسات مادرانه است و بهخوبی این احساسات به تماشاگر منتقل میشود. او در سالهای 2011 و 2012 برای بازی در این مجموعه برندهی جایزهی بهترین بازیگر زن جشنوارهی آنکارا شد. روزی روزگاری علاوه بر قصهی عاشقانهاش گوشهی چشمی هم به وقایع تاریخی آن سالهای ترکیه دارد. درگیریهای احزاب گوناگون و نزاعهای سیاسی که کمونیستهای آن کشور با حزب حاکم داشتهاند و گره خوردن سرنوشت بسیاری از شخصیتها با حوادث آن روزهای ترکیه در مجموع توانسته روزی روزگاری را به سریالی دیدنی و جذاب تبدیل کند. سریالی که وقت و بودجهی بسیاری برای آن هزینه شده و بازیگران سرشناسی در آن بازی میکنند.
سریال لطیفه تمام نکات یک سریال عامهپسند اما خوشساخت را دارد. قصهای درگیرکننده همراه با بازیهایی خوب و منظرهها و دکورهایی چشمنواز و شیک. معمولاً گروه بازیگران سریالی در این سطح و هزینه، هم از ستارههای سینما و تلویزیون ترکیهاند. کوچکترین جزییات صحنه، کارشده و سنجیده است. حجم اتفاقها و گرههای دو قسمت اول سریال حیرتانگیز است. صنعت سریالسازی ترکیه علاوه بر ستارهسازی و استفادههای اقتصادی از آن، همکاری بسیار جدی با صنعت گردشگریاش دارد؛ از جمله معرفی مناطق بکر و طبیعی با کشاندن قصه به این لوکیشنها.
الگوهای خوب
بهراحتی با دیدن یکیدو قسمت از این سریالها با هر سطح کیفی، میتوان متوجه رابطهی خوب صنعت و گردشگری ترکیه با سینما و تلویزیون این کشور شد. بخش عمدهای از طراحی داخلی خانهها و لوازم به کار رفته در آنها طراحی و تولید برندهای معتبر ترکیهاند. تقریباً به طور قاطع میتوان گفت تمام زیورآلات، پوشاک و منسوجات نساجی درون سریالها از پرده و روتختی و آباژور و لوستر و... محصول صنایع داخلی این کشورند. یک رابطهی دوطرفهی خوب که باعث شناخت و اعتبار بیشتر این برندها و صنایع در بین کشورهای بینندهی این سریالها شده است؛ یعنی یک تیر و عملاً چند نشان. این الگو از نظر اقتصادی کمک بزرگی به صنعت کشور است و میتواند در مورد سریالهای وطنی هم اتفاق بیفتد و گردش مالی خوبی را برای صنعت مبلمان و پوشاک و طراحی داخلی و نساجی رقم بزند. این اتفاق در مورد اماکن و مناطق دیدنی این کشور هم روی داده است. تقریباً در تمام سریالها چند قسمتی از داستان در مناطق گردشگری میگذرد. مناطقی که با کمک این سریالها دیگر برای ایرانیها به نامهای آشنایی تبدیل شدهاند. کسانی که دستشان به دهنشان میرسد و امکان سفر تفریحی به خارج از کشور را دارند، به اعتبار ذهنیت مثبت و خاطرهی خوبی که در این سریالها برایشان ساخته شده کنجکاو میشوند که سری به شهرهای آشنایی بزنند که در پسزمینهی داستانهای ترکی دیدهاند؛ آن قدر «آلانیا، آلانیا» میکنند که بینندگان خارجی ناخودآگاه دلشان میخواهد این شهر رؤیایی و شیک را ببینند و رد پای شخصیتهای داستانی محبوبشان را در کوچهها و خیابانهای آن پیدا کنند.
باید پذیرفت که پیشرفت کشور همسایه در زمینهی سریالسازی از ما بیشتر است. آنها همزمان در حال ستارهسازی برای صنعت سرگرمیسازیشان هستند و همچنین به پشتیبانی از صنایع داخلی و معرفی مناطق گردشگریشان میپردازند. به جای غر زدن و ایراد گرفتن وقت آن است که کمی منطقی به تولیدات آنها نگاه کنیم یا حداقل الگوهای امتحانپسداده را به کار ببریم. تاریخ چندصد سالهی این سرزمین و همچنین تنوع اقلیمی ما و صنایع در حال رشدمان پتانسیل کافی برای موفقیت این الگوبرداری را در اختیارمان میگذارد. فقط کمی همت و برنامهریزی میخواهد که آن را هم اگر نداشته باشیم در این دنیای پرهیاهو کلاهمان پس معرکه است.