نوروز امسال با بصرفه‌ترین سیم‌کار کشور

سینمای ایران » گزارش1397/09/28


از متن و حاشیه

گزارش دوازدهمین جشنواره «سینماحقیقت» ۱۳۹۷؛ بخش دوم

محمدسعید محصصی

 

یک: یکی از موضوعاتی که در گزارش قبلی جشنواره سینماحقیقت به آن اشاره کردم، بحث اسپانسرینگ فیلم‌ها بود. خوب است که با توجه به حضور سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران (ایمیدرو) به عنوان برگزارکننده بخش سینمای مستند صنعتی، نگاهی هم به عملکرد اسپانسرها داشته باشیم.

اگر صنعت را تنها در صنایع معدنی خلاصه کنیم ایمیدرو سهم بالایی در صنعت کشور دارد و شرکت‌ها و مؤسسات زیادی را در بر می‌گیرد. اما چرا همین مؤسسات در جشنواره‌ای که بخش خاصی را به تولید فیلم‌های مستند این مؤسسات اختصاص داده، حضور معناداری ندارند و از نمایندگان‌شان تک‌وتوک افرادی دیده می‌شوند؟ شاید یکی از مهم‌ترین کارکردهای فیلم مستند صنعتی، ایجاد ارتباط باشد میان مخاطب عام و دنیای صنعت؛ و مگر این حجم از مخاطب را گردانندگان صنایع به این راحتی‌ها در برخورد با تولیدات فیلم مستندشان می‌توانند در جاهای دیگر مشاهده کنند؟ اصلاً آیا از جانب این مؤسسات یا اسپانسرهای بالقوه فیلم مستند، تلاشی برای جذب مخاطب برای دیدن فیلم‌های‌شان در مهم‌ترین جشنواره سینمای مستند کشور صورت می‌گیرد؟ و مگر همین مؤسسات برای رفع نیازهای آتی‌شان لزومی به برقراری ارتباط و در واقع فهم متقابل با جماعت مستندساز احساس نمی‌کنند؟

در نتیجه برای ارتقای جایگاه سینمای مستند صنعتی (که همواره با بدبینی از جانب مخاطب به آن نگریسته می‌شود) آیا تماس رودررو با این جماعت مستندساز فرصت مغتنمی به شمار نمی‌آید؟ این‌ها پرسش‌هایی است که من مستندساز که بیش از سی سال است مداوم در حوزه صنعت مشغول بوده‌ام برای خود و مخاطبان‌ مطالبم مطرح کرده‌ام و همواره انتظار داشته‌ام که از جانب متولیان صنعت کشور پاسخ‌های درخوری دریافت کنم. کار ایمیدرو در این جشنواره خوب بود و حتی بسیار خوب، اما کاش تداوم داشته باشد و سازمان‌های تابع این سازمان و سازمان‌های مشابه صنعتی، بخواهند در جهت پاسخ‌ نگارنده که حرف اغلب مستندسازان در این زمینه را طرح کرده‌ام، کوشش بیش‌تری به عمل آورند.

دو: فیلم عروسی پسر زینت (فرهاد ورهرام) هرچند در بخش خارج از مسابقه به نمایش درآمد، اما از جهاتی می‌تواند به عنوان یکی از اتفاق‌های جالب این دوره مورد توجه قرار گیرد. کسانی که ورهرام و سینمایش را می‌شناسند و این فیلم را در سالن شش پردیس چهارسو دیدند و از تماشای آن هم بسیار لذت بردند و هم دیدند که چه‌گونه یک فیلم عروسی و خانوادگی می‌تواند به فرصتی برای یک مردم‌نگاری درست و استاندارد بدل شود، از جهاتی ممکن است از دست جشنواره عصبانی شده باشند که چرا فیلمی با چنین میزان از مخاطب‌پسندی و موفقیت در به‌تصویرکشیدن یک آیین مردمی، باید از بخش اصلی (مسابقه) کنار گذاشته شود. هرچند ممکن است در تدوینی کمی سختگیرانه‌تر، چنددقیقه‌ای از فیلم حذف شود اما عروسی... یک مستند مردم‌نگارانه موفق و نمونه‌ای است و از این نظر تفاوت چندانی با مستند درخشان پیر شالیار اثر دیگری از ورهرام ندارد. این فیلم البته فقط یک فیلم عروسی نیست که یک مراسم را از اول تا آخر ضبط کند و برای یادگاری خانواده نگهداری شود. فیلم از یک روایت سرراست و دقیق از زینت دریایی، شخصیت اصلی دو فیلم از ابراهیم مختاری - فیلم سینمایی زینت و مستند زینت، یک روز به‌خصوص - بهره می‌برد که به تمام آیین‌های روستای سلخ از توابع قشم به‌گونه‌ای کامل مسلط است و شرح و توصیف درست و دقیق این آیین‌ها را با تسلط و مؤثر انجام می‌دهد؛ به‌گونه‌ای که تماشاگر احساس نمی‌کند که او نه یک گوینده یا مجری بلکه یک شخصیت زنده از همان آیین است.

در همین راستا باید افزود که این فیلم یکی از مستندهای نادر مردم‌نگاری است که شخصیت اصلی آن و راوی آن نه مشاهده‌گر/ مردم‌شناس که یکی از خود اهالی موضوع مردم‌نگاری است. علاوه بر این، یک امر مهم که عروسی... به‌طور ضمنی اما به‌روشنی بیان می‌کرد هویت تلفیقی مردمان آن منطقه از ایران است که پوشش و زبان و آداب‌شان تلفیقی است از سه هویت ایرانی، عرب و آفریقایی. این ویژگی‌ها باعث می‌شود عروسی... را یک فیلم مهم مردم‌نگاری به شمار آوریم. اتفاق دیگری که همان شب افتاد این بود که چند ردیف از تماشاگران روی زمین نشسته بودند و عده‌ای دیگر آن را سرپا تماشا کردند. اما جالب‌تر این‌که بعد از نمایش فیلم، تماشاگران زیادی حتی در حالت سرپا در سالن ماندند که صحبت‌های شخص زینت دریایی را بشنوند که از طریق آن‌ها مشاهده می‌کنیم که این زن برجسته تبدیل به چه شخصیت فعال فرهنگی و اجتماعی بارزی شده است؛ این‌که در انواع مسایل محیط‌زیستی منطقه مشارکت دارد و این‌که مقالات و کتاب‌هایی در زمینه فولکلور منطقه‌اش تهیه کرده و در این مسیر همچنان فعالیت دارد. برای من ناظر و جست‌وجوگر در جهان سینمای مستند، این پرسش پیش می‌آید که در این تحول، شخصیت زینت از یک به‌ورز ساده که با مشکلات خود را به عنوان یک زن کارمند ساده در محیطی به‌شدت سنتی جامی‌اندازد، آیا زیستن در یک یا دو فیلم مستند و سینمایی هم مؤثر بوده به این حد از تحول برسد؟ یا این امر تنها به اراده و خواست او بستگی داشته است؟

سه: سالن‌های جشنواره به‌ویژه در روزهای آخر اغلب مملو از جمعیت بود و چه‌بسا افراد زیادی نتوانستند به دیدار فیلم‌های مورد علاقه‌شان نایل شوند. تعداد قابل توجهی از این تماشاگران سازندگان یا دست‌اندرکاران سینمای مستند هستند و تعداد کم‌تری از آنان منتقد و خبرنگار. از آن‌جا که هر فیلم‌ساز تعدادی دوست و آشنا و مهمان دارد به‌احتمال در برخی سانس‌ها تعدادی تماشاگر ویژه راهی سالن‌ها می‌شوند. این، روال عادی و جاری جشنواره‌هاست. اما اتفاقی که یکی‌دو سالی است در جشنواره سینماحقیقت می‌افتد این است که دست‌اندرکاران سینمای مستند، خبرنگاران، منتقدان و مهمانان شخص مستندساز، معمولاً قادر نمی‌شوند فیلم مورد علاقه‌شان را راحت و بدون دغدغه تماشا کنند مگر از دقایق بسیاری پیش، در صف بایستند. نگارنده گمان می‌کند این چند دسته از تماشاگران، حق بیش‌تری دارند که فیلم‌هایی را حتماً ببینند زیرا یا نظرات‌شان برای ارتقای سینمای مستند کم‌وبیش تأثیرگذار است یا این‌که مهمان‌اند و معمولاً مهمان از حقوقی خاص برخوردارست. بهتر نبود مقامات جشنواره با برخورداری از امکاناتی مانند مأموران حراست و امکانات لازم، ترتیباتی اتخاذ می‌کردند که برخی افراد بهتر به نمایش‌های مورد نظرشان دسترسی داشته باشند؟

کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم:

https://telegram.me/filmmagazine

آرشیو

فراخوان اولین جشنواره بین المللی فیلم کوتاه عباس کیارستمی
فیلم خانه ماهرخ ساخته شهرام ابراهیمی
فیلم گیج گاه کارگردان عادل تبریزی
فیلم جنگل پرتقال
fipresci
وب سایت مسعود مهرابی
با تهیه اشتراک از قدیمی‌ترین مجله ایران حمایت کنید
فیلم زاپاتا اثر دانش اقباشاوی
آموزشگاه سینمایی پرتو هنر تهران
هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت
گروه خدمات گردشگری آهیل
جشنواره مردمی عمار
جشنواره انا من حسین
آموزشگاه دارالفنون
سینماهای تهران


سینمای شهرستانها


آرشیوتان را کامل کنید


شماره‌های موجود


نظر شما درباره سینمای مستقل ایران چیست؟
(۳۰)

عالی
خوب
متوسط
بد

نتایج
نظرسنجی‌های قبلی

خبرنامه

به خبرنامه ماهنامه فیلم بپیوندید: