• آقای محمدحسین مهرانپور، تهران ـ با تشکر از ابراز محبتتان نسبت به مجله، در بیشتر گفتوگوهایمان، عکس از حاضران هنگام گفتوگوها داریم، مگر در مواردی که به دلیلی امکان تهیهی عکس نبوده. و البته هرچه نقدهای ارسالی خوانندگان خلاصهتر باشند، هنگام ویرایششان بخش کمتری از آنها حذف خواهد شد (منظور نوشتههای مفصل است). البته اگر نوشتهای ارزشمند باشد، سعی میکنیم تا حد امکان از آن چیزی کم نکنیم.
• کانون فیلمنامهی نو «فینانو»، قم ـ از دوستانی که نشریهی داخلی این کانون را برای ما میفرستند، ممنونیم و برایشان در رشتهی مورد نظر و علاقهشان آرزوی موفقیت میکنیم.
• آقای محمدمحسن، خسروآباد ـ پرفروشترین موزیکال تاریخ سینما، آوای موسیقی (1965) است. از دلیل این مسأله که چرا تام کروز زودتر از تام هنکس و آل پاچینو، جای دست و پاهایش را در ورودی «سینمای چینی» گذاشته، بیاطلاعیم!
• آقای علی رستگار ـ ممنونیم از نوشتهی زیبا و عاشقانهتان به مناسبت (یا به قول خودتان «به بهانهی») روز سینما. ولی متأسفانه مجالی برای چاپش نداریم.
• آقای کامبیز شایانفرد، تهران ـ فیلم کلکسیونر اثر نامتعارفیست که در زمان ساخته شدنش با توجه بسیار روبهرو شد (بیشتر به خاطر آنکه کسی انتظار نداشت کارگردان کهنهکار و کلاسیکی مانند ویلیام وایلر به سراغ چنین موضوع جسورانه و نویی برود). اما در آن سالها در ایران هم رسم بود که در این گونه فیلمها که شخصیت اصلیشان به نوعی تبهکار (یا به قول امروزیها «خلاف») بودند یا به نحوی علیه قوانین و قراردادهای اجتماعی عمل میکردند، برای عملی ساختن نمایش عمومی فیلم، در پایان فیلم قهرمان اثر را - اغلب در مرحلهی دوبله - به راه راست هدایت میکردند! شما هم حتماً این فیلم را با دوبلهی قدیمی آن دیدهاید. در پاسخ نامهی دیگرتان نیز باید اضافه کنیم که بارها توضیح دادهایم که روی جلد شمارههای مختلف معمولاً آگهی فیلمهای روی پرده یا در معرض نمایش عمومی هستند. و گاه هم به مناسبت، عکس از هنرمندی چاپ کردهایم. در مورد آگهی آموزشگاههای سینمایی نیز، ملاک ما صدور مجوز فعالیت از طرف وزارت ارشاد برای این مؤسسههاست و بنابراین در مورد کیفیت آموزش در این گونه مؤسسهها، قضاوتی نداریم و بیتقصیریم. ضمن اینکه حیات نشریههای مستقل به شکل مستقیم و غیرمستقیم به آگهیها وابسته است و البته ما میکوشیم تا حد امکان در این زمینه مسألهی کیفیت را رعایت کنیم و ضمناً اتکای صرف به آگهی سینمایی با توجه به وضعیت اقتصادی سینما امکانپذیر نیست. در نامهی دیگرتان مطلبی دربارهی سیر و تعداد و سرعت ساخته شدن «تلهفیلم»ها نوشتهاید که حاوی نکتههای بهجایی است، اما مناسب بخش «فلاشبک» نیست. به هر حال از زحمتی که کشیدهاید ممنونیم.
• آقای ایمان سیدی، درگز ـ معادل فارسی نام فیلمهای مورد نظرتان از این قرار است: Lady Chatterley's Lover (عاشق خانم چاترلی)، Hallam Foe (هالامِ دشمن)، Pleasure Party (مهمانی لذتبخش)، Coyote Ugly (کایوتی زشت)، Empire Falls (امپراتوری سقوط میکند). و خلاصهی داستانهای درخواستیتان: آپارتمان (1996، فرانسه): ماجرای مرد جوانی که با دوست صمیمی دوست قبلیاش رابطهی نزدیک پیدا میکند و این ماجرا روابطش را با هر دو به هم میزند. مجلس جشن آتشنشانها (1967): در شهری کوچک در چکسلواکی، اهالی شهر میخواهند به مناسبت بازنشستگی رییس آتشنشانی جشن بگیرند که با مشکلاتی روبهرو میشوند. دوران کولیها (1989): نوجوانی که نیرویی خارقالعاده دارد، برای معالجهی پای علیل خواهرش به شهر میرود، اما فریب میخورد و به دارودستهی خلافکاران میپیوندد. داستانهای سوپر 8 (امیر کوستوریتسا، 2001) مستندی دربارهی موسیقی است و فیلمی با نام تابستان (2008) نیز نیفتیم.
• آقای ابوالفضل قاسمی، گرگان ـ امیدواریم کتاب سال مورد نظر به دستتان رسیده باشد و نقدهای شما هم به دست مسئول این بخش. و اما مشخصات دو فیلم مورد نظرتان: Belle Epoque/ روزگار خوش گذشته (1992، اسپانیا/ پرتغال/ فرانسه)، کارگردان: فرناندو تروئِبا، فیلمنامه: رافائل آزکونا (بر اساس داستانی از خودش)، فیلمبردار: خوزه لوییس آلکاین، تدوین: کارمن فریامی، موسیقی: آنتوان دوهامل، بازیگران: پنهلوپه کروز، میریام دیاز آروکا، گابینو دیهگو، فرناندو فرنان گومز، میشل گالابرو، 109 دقیقه. ماجرای آشنایی سربازی فراری با یک آزادیخواه پیر که مورد توجه چهار دختر این مرد قرار گرفته و بالاخره با یکی از آنها ازدواج میکند. Carne Tremula/ گوشت جاندار (1997، فرانسه/ اسپانیا)، کارگردان: پدرو آلمودووار، نویسندگان: پ. آلمودووار، خورخه گوئریکا اِچِوِریا، فیلمبردار: آلفونسو بئاتو، تدوین: خوزه سالسدو، موسیقی: آلبرتو ایگلسیاس، بازیگران: خاویر باردم، فرانچسکا نری، لیبرتو رابال، آنجلا مولینا، خوزه سانچو، پنهلوپه کروز، 103 دقیقه. در تیراندازی سه مرد در برابر ورودی کنسولگری ایتالیا در مادرید، گلولهای به یک مأمور پلیس اصابت و او را فلج میکند. او در حالی که به فکر انتقام است، ورزش میکند و میکوشد بر ناتوانیاش پیروز شود و سه مرد در زندان روزگار سختی را میگذرانند. نوشتهتان هم چندان مناسب «فلاشبک» نبود. در انتظار نامههای دیگرتان.
• آقای رضا بمانی خوزستانی، اهواز ـ دوست عزیز، تقریباً درست حدس زدهاید. وقتی حجم مطالب یک شماره زیاد است، معمولاً بخشهایی قربانی و حذف میشوند. اما بخشهایی مانند «فلاشبک» بیشتر به خاطر نبود یا کمبود (در حد دو صفحهی یک شماره) نوشتههای مناسب ناپدید میشوند. البته ما به جایگاه این دو بخش نزد مخاطبان مجله واقفیم، بهخصوص اینکه تنها راههای مستقیم ارتباط ما با شما ـ و شما با ما ـ همین چهار صفحهی ناقابل است. اما گفتوگوهایی مثل آنچه شما به آن اشاره کردهاید نیز طرفداران و دوستدارانی دارد که نمیتوانیم به خواستههایشان بیتوجه بمانیم. به هر حال از دقت، علاقه و دلسوزیتان سپاسگزاریم و امیدواریم بخشهای بیشتری از هر شماره مورد توجه و رضایتتان قرار بگیرد.
• آقای حسین بختیاری، بوکان ـ دوست عزیز، متأسفانه به دلیل مخارج و مشکلات فنی، امکان تجدید چاپ شمارههای خیلی قدیمی (مثلاً شمارههای 1 تا 50) نیست. دوبلور داود رشیدی در هزاردستان منوچهر اسماعیلی بوده است. معمولاً دوبلور آنتونی کویین هم آقای اسماعیلی بوده و در توپهای سنسباستین هم ایشان به جای آنتونی کویین صحبت کردهاند. ضمناً بهتازگی کتابی دربارهی دوبله منتشر شده (نوشتهی اکبر منانی) که با تهیهی آن شاید پاسخ بسیاری از ابهامهایتان دربارهی دوبلهی فیلمهای قدیمی را بیابید. «اسپلایس» وسیلهای است برای چسباندن دو قطعه فیلم هنگام مونتاژ یا موقع قطع نگاتیو در لابراتوار. بازیگر مورد اشارهتان آنقدر تلهفیلم و غیره بازی میکند که حساب آخرین فیلمش از دستمان در رفته. ولی در سینما آخرین فیلمش، وقتی همه خوابیم بوده است.
• آقای علی رستگار ـ نوشتهی پرحسوحالتان دربارهی تاریخ سینما، ورود آن به ایران و سیر آن تاکنون را خواندهایم. نوشته را نگه خواهیم داشت تا زمان و شرایط مناسبی جهت انعکاسش فراهم آید.
• خانم معصومه باقری، قم ـ خدا را شکر کنید که شهرتان بالاخره سالنی بهسامان دارد که فیلمهای روز را نمایش میدهد. تماشاگران نیز با دیدن فیلمهای خوب (هرچند که ممکن است در ابتدا سرخورده شوند) بهتدریج صاحب سلیقه خواهند شد.
• آقای علیرضا جعفرنژاد، اردبیل ـ ممنونیم از ابراز محبتتان نسبت به مجله و بهخصوص شمارههای ویژه و تشکر از طرح لوگویی که برای نام مجله ارسال کردهاید. البته به دلیل اینکه بجز شما کسی برایمان طرحی نفرستاده (راستش ما هم در این زمینه تقاضایی نکردیم!) بنابراین در شمارهی 400 چنین بخشی نداشتیم.
• آقای گشواد نصیری پیربازاری، اراک ـ ممنونیم از اطلاعاتی که در زمینهی هنرآموزی در آن مؤسسهی شهرتان برایمان ارسال کردهاید و امیدواریم در فرصتی مناسبتر بتوانید در آموزشگاهی روبهراهتر، مسیر مورد علاقهتان را دنبال کنید.
• آقای علی جعفرآبادی، تهران ـ دوست عزیز، همان شرایط و ویژگیهایی که خودتان ذکر کردهاید، کمابیش برای گرفتن مجوز کارگردانی فیلم بلند سینمایی از وزارت ارشاد کافی است. البته روشن است که نمونهی کارهای شما باید مسئولان امر را نسبت به توانایی شما جهت ساختن فیلم سینمایی مجاب کند. ضمن اینکه داشتن تحصیلات دانشگاهی سینمایی نیز میتواند به عنوان امتیاز مثبت محسوب شود.
• آقای شایان جلالت، رشت ـ نکتههایی که دربارهی مجموعههای تلویزیونی مطرح کردهاید، مسایلی هستند که در این نشریه و در نشریههای دیگر به مناسبتهای مختلف، به آنها اشاره شده و امیدواریم روند مجموعهسازی در صداوسیما رو به بهبودی برود.
• خانم ترلان جوهرچی، تهران ـ با اینکه با قول نویسندههای مورد اشاره در مورد اغراقآمیز بودن بیشتر لحظههای بازیگری هنرمند مورد نظر موافقیم، اما منکر استعداد او هم نیستیم. ضمن اینکه این بازیگر جوان است و در آغاز راه و با توجه به جسارت و نوجوییای که در انتخاب کارهایش دارد، اگر مغرور نباشد و به نظرهای خیرخواهان عمل کند میتواند به جایگاه درخوری دست یابد.
• آقای طالب پورمسلمی، اهواز ـ با تشکر از ابراز محبت شما، باید به اطلاعتان برسانیم که اگر ساکن تهران بودید، میتوانستید با مراجعه به دفتر مجله، از آرشیو مجله استفاده کنید. اما در شرایط فعلی مراجعه و استفاده از کتابخانههای عمومی شهرتان را به شما توصیه میکنیم. البته همچنان اگر از دست ما راهنمایی یا کاری برمیآید، طبیعی است که مضایقه نمیکنیم.
• آقای محمدحسین سلطانزاده، مشهد ـ دوست عزیز، با تشکر بسیار از ابراز محبت شما، برایتان رسیدن به آرزوی بسیار بزرگتان (بهترین فیلمساز تاریخ سینمای جهان شدن) را از ته دل خواستاریم. اما دو نوشتهی ارسالیتان نشان میدهد که در زمینهی نوشتن مطالب سینمایی هنوز جوان هستید و در آغاز راه. به شما مطالعه و فیلم دیدن بیشتر را توصیه میکنیم تا قلمتان پختهتر و خواندنی بشود. ضمناً نفهمیدیم چرا از شهرتان به عنوان «شهرِ با هنر قهر کرده» یاد کردهاید؟
• آقای حسین ستوده ـ دوست عزیز، بر خلاف شما بسیاری از خوانندگان و علاقهمندان سینما، مشتاقاند که با آگاهی از فیلمهای برگزیدهی منتقدان و نویسندگان، تلقی روشنتری نسبت به سلیقه و شناخت سینمایی اینان پیدا کنند. و متأسفیم که این مجموعه را شما نپسندیدهاید.
• خانم سیما فرخپور، بروجرد ـ سپاسگزاریم از کارت زیبا و متن مهربانی که به مناسبت انتشار شمارهی 400 برایمان ارسال کردهاید.
• خانم لینا، تهران ـ خوانندهی محترم، صبر کنید هر زمان که بازیگر مورد اشاره یکیدو فیلم شاخص بازی کردند، با او گفتوگو خواهیم کرد.
• آقای سیدبهزاد هندی ـ با تشکر از ابراز محبتتان نسبت به مجله، پیشنهاد شما در مورد تهیهی خاطرات خوانندگان مجله از جشنوارهی فیلم فجر، فکر بدی نیست، که البته اجرایش کمی دنگوفنگ و دردسر دارد. اما به آن فکر میکنیم، شاید زمانی حالش پیدا شد.
• آقای احمد قائممقامی ـ با تشکر از توجه و دقت کمنظیرتان، قرار است که در مورد کموکسریها و اشکالهای احتمالی نظرخواهی شمارهی 400 (از جمله جا افتادن فیلم مورد اشارهی شما 2001: یک اودیسهی فضایی در فهرست نهایی) تکملهای منتشر کنیم که روشنگر باشد. باز هم ممنونیم.