گریم یکی از مهمترین عناصری است که در باورپذیری نقش در نظر مخاطبان تأثیر دارد و شاید بتوان گفت نیمی از فرایند شکلگیری و تکمیل شخصیت، وابسته به چهرهپردازی مناسب است. عبدالله اسکندری از جمله طراحان چهرهپردازی موفق و صاحب سبک سینمای ایران است که از حدود چهل سال پیش در فیلمها و سریالهای بسیاری به عنوان طراح گریم حضور داشته است که اغلبشان هم از آثار بهیادماندنی سینمای ایران هستند. از جمله فیلمهای سینمایی و سریالهایی که او طراحی گریمشان را برعهده داشته است میتوان به گوزنها، دزد عروسک ها، آدمبرفی، مختارنامه، مرگ یزدگرد، دلشدگان، داییجان ناپلئون و... اشاره کرد؛ آثاری که هر کدام بهتنهایی میتوانند مایهی اعتبار کارنامهی هر گریموری باشند. اسکندری تا امروز برندهی پنج سیمرغ بلورین جشنوارهی فیلم فجر در طراحی چهرهپردازی بوده است. او امسال به عنوان طراح گریم در رژیم طلایی حضور داشته است که داستان جنجالی دعواهای یک زن و شوهر بر سر مهریه را روایت میکند. مهریهای که مطابق با مجموع وزن زوج در نظر گرفته شده است و به تبع آن هر یک با تغییر برنامهی غذاییشان میخواهند وزن خود را به میزانی که به نفعشان است برسانند. از جایی که بحث پرداخت مهریهی زن مطرح میشود زن سعی میکند وزن خود را افزایش دهد و مرد هم سعی میکند برای پرداخت مهریهی کمتر لاغر شود. با شروع روند چاقی و لاغری آنها، طبعاً در گریمشان هم تغییراتی ایجاد میشود که کار را برای طراح گریم دشوار میکند. اسکندری در مورد طراحی چهرهپردازی رژیم طلایی میگوید: «گرچه بعد از 42 سال فعالیت در این عرصه، دیگر کارها چندان تفاوتی برایم ندارند اما این فیلم هم جای کار خودش را داشت. چاقی و لاغری این زوج که در پی اتفاقهای اولیهی داستان شکل میگرفت، مهمترین چالش طراحی گریم این فیلم بود. ضمن اینکه برای ایجاد این چاقی و لاغری مشابه فیلمهای فرنگی پیش نرفتیم و به این صورت نبود که فرصت زیادی در اختیار داشته باشیم تا بتوانیم از قطعات ساخته شده یعنی از گریم افکتیو استفاده کنیم. به همین دلیل بیشتر تغییراتی که در شخصیتها ایجاد کردیم از طریق سایهکاری صورت گرفت و نتوانستیم از امکانات سهبعدی استفاده کنیم.»
علاوه بر شخصیتهای اصلی فیلم که مهدی هاشمی و مریلا زارعی نقششان را بازی میکنند، امین حیایی به عنوان برادرزادهی مهدی (مهدی هاشمی) نقش جوانی را بر عهده دارد که در میان درگیریهای این زن و شوهر مانند یک مشاور در کنار عمویش قرار میگیرد؛ جوانی با موی بلند و ریش انبوهی که پیش از این کمتر در نقشهای این بازیگر دیده شده است: «امین حیایی چون در حال بازی در یک تئاتر بود نمیتوانستیم تغییر چندانی در چهرهاش ایجاد کنیم. در واقع نوع چهرهپردازی او در رژیم طلایی مربوط به نقشش در آن تئاتر است.» قاعدتاً گریمی که طراح گریم برای هر بازیگر در نظر دارد مطابق با ویژگیهای نقش و شخصیتپردازی فیلمنامه است، اما با انتخاب بازیگر ممکن است طرحی که گریمور بر اساس فیلمنامه درنظر داشته مناسب چهرهی بازیگر نباشد و به همین دلیل طرح اولیه تا حدود زیادی تغییر کند؛ اتفاقی که در رژیم طلایی هم افتاد: «قطعاً زمانی که یک برگهی سفید داشته باشید میتوانید طراحی مورد نظر خودتان را پیاده کنید اما اگر چهرهای در آن کاغذ باشد باید طراحیتان را متناسب با آن در نظر بگیرید. به هر حال زمانی که یک بازیگر راکورد خاصی نداشته باشد، گریمور دستش باز است و میتواند طرح مد نظر خودش را اجرا کند. اما وقتی بازیگر راکورد دارد کاری نمیتوان کرد. نهایتاً میتوانیم برخی اشکالهای جزئی صورت را برطرف کنیم ولی نمیتوان تغییری در چهرهاش ایجاد کرد.»
از قدیم معروف بوده که اسکندری یکی از مشاوران مورد اعتماد کارگردانهای بزرگ سینمای ایران بوده است. خیلی از فیلمسازهای معتبر قدیمی، از احترامی که برای نظر اسکندری قایل بودهاند و نقشی که او در شکلگیری فرم نهایی اثر داشته حرف زدهاند. اسکندری در این باره میگوید: «من همیشه سعی میکنم با کارگردان در مورد این طراحیها صحبت کنم و نظرهای تهیهکننده و ایدههای خود بازیگران هم برایم مهم است. ممکن است حتی نظر دیگران را هم در مورد یک طراحی بپرسم. از آنها سؤال میکنم که آیا به نظرشان این شخصیت یا تیپ خوب درآمده است یا نه؟ معمولاً با فیلمبردار هم در مورد رنگوروی بازیگرها مشورت میکنم و دوست دارم که نظر دیگران را در این مورد بشنوم. بعضی آدمها خودمحور هستند و نمیخواهند به نظر دیگران توجه کنند اما واقعیت این است که گاهی یک آدم عادی ایدهی خوبی را مطرح میکند که مناسب یک شخصیت است. پس بهتر است که این ایدهها شنیده شود و بعد گریمور تصمیم بگیرد که به چه صورت طراحی کند.»
بر خلاف خیلی از سینماگران (بهخصوص کسانی که جنبههای هنری فیلم را بر عهده دارند) اسکندری مخالفت و شکایتی از دخالت تهیهکنندهها ندارد و حتی اعمال نظر تهیهکننده در مراحل مختلف تولید فیلم را ضروری میداند. او معتقد است که تهیهکننده به عنوان عامل اصلی تولید فیلم باید بر تمام مراحل نظارت داشته باشد و ایدههایش را مطرح کند: «تهیهکنندهها باید بر همه چیز نظارت داشته باشد و در همه جای دنیا هم به همین صورت است. تهیهکننده قصه را انتخاب میکند و متناسب با آن قصه در مورد همکاری با یک کارگردان تصمیم میگیرد و در اصل همه چیز زیر نظر تهیهکننده است. تهیهکننده با سرمایهگذار فرق میکند و وجه مؤلف بودن هم دارد. اوست که باید این مهرهها را کنار هم بچیند.»
اسکندری در چند فیلم دیگر هم با حسین فرحبخش همکاری داشته و به گفتهی خودش این دوستی و همکاری پیشین در همکاریاش با پروژهی رژیم طلایی بیتأثیر نبوده است. اما آنچه در درجهی اول برایش اهمیت دارد این است که با فیلمهایی که جای کار دارند، همکاری کند و طوری باشد که بتواند در آن فیلم سهیم شود: «گرچه دوست دارم در فیلمهایی با جای کار و خلاقیت بیشتر حضور داشته باشم اما برای اقتصاد زندگیام باید با پروژههای دیگر هم، همکاری کنم. نمیتوانم منتظر بمانم تا فیلمنامهی دلخواه به من پیشنهاد شود.»