منیژه حکمت همواره چهرهای رسانهای بوده است. از معدود سینماگرانیست که نسبت به اوضاع و احوال حوزهی فعالیتش سکوت نمیکند و در عرصهی تهیه و تولید هم از چهرههای موفق است. پس از موفقیت ورود آقایان ممنوع انتظار این بود که بهسرعت دست به کار تولید فیلم بعدی شود اما حکمت تصمیم به ساخت خبرسازترین فیلم کارنامهاش گرفت؛ شهر موشها2. فیلمی که از مرحلهی طرح ایده رسانهای شد. حکمت و برومند با عروسکهای خاطرهانگیز، جلسهی مطبوعاتی اعلام تولید این فیلم را برگزار کردند و ساخت دکور شهرموشها2 آغاز شد. حکمت برای اکران فیلمش هم به قول معروف سنگ تمام گذاشت. تبلیغات تلویزیونی و محیطی و طراحی بازی رایانهای «شهر موشها» و... در کنار فهرست نامهای معتبر و حتی حاشیههای کوچک و بزرگ در نهایت به مطرح شدن نام شهر موشها2 کمک کردهاند. کارشناسان و سینمادوستانی که امید به رونق سینماها بستهاند، وضعیت تبلیغات و نمایش و فروش این فیلم را دنبال میکنند. منیژه حکمت در کنار مرضیه برومند و علی سرتیپی در کانون خبرها و تحلیلهای سینمایی نشستهاند. این مصاحبه زمانی انجام شد که فروش فیلم از سه میلیاردتومان گذشته است؛ در آخرین هفتههای تابستان. آیا فرارسیدن ماه مهر و آغاز به کار مدارس، سازندگان فیلم را تاریخساز خواهد کرد؟
ساختن ادامهی فیلمی که خاطرهی چند نسل است، نگاههای زیادی را متوجه آن میکند، اما در عین حال خطرناک هم هست؛ بهویژه در سینمایی که اصولاً ساختن دنبالهی فیلمها چندان نتایج خوشایندی نداشته است. زمانی گفته میشد که شما تصمیم داشتید دنبالهی ورود آقایان ممنوع را بسازید. در این مرحله فکر کردن به پیامد دنبالهسازی در صورت عدم موفقیت نگرانتان نمیکند؟
ریسک کردن کارِ تهیهکننده است اما چهگونه ریسک کردن که بار نگرانی کمتری به همراه داشته باشد، به تجربهی یک تهیهکننده بازمیگردد. در مورد ورود آقایان ممنوع هیچوقت قصد ساخت قسمت دومش را نداشتم، اما در مورد شهر موشها ما دو ابزار بسیار قدرتمند در اختیار داریم که طراحی استراتژیک برای ساخت سریهای دوم و سوم را تقویت میکند، اول نوستالژی با آن بار قدرتمند ذهنی، حسی و عاطفیاش و دوم برند «شهر موشها» به مثابه یک ابزار با پتانسیل موفقیت تجاری بالا.
شهر موشها2 از همان زمان تولید به خبرسازترین فیلم کارنامهی شما تبدیل شد. خودتان هم با برگزاری نشستهای خبری کوشیدید نگاهها را متوجه این فیلم کنید. تبلیغات پیش از تولید در سینمای ما چندان رایج نیست؛ همه ترجیح میدهند بیسروصدا فیلمشان را بسازند و بعد تازه به فکر تبلیغ میافتند. استدلالشان هم این است که خبرسازی در زمان تولید، ممکن است مشکلاتی را برای پروژه ایجاد کند یا دستکم توقعها را از فیلم بالا میبرد. شما از این نگرانیها نداشتید؟
همان طور که گفتم ما از ابتدا میدانستیم چه برند باارزشی را در اختیار داریم. برای همین هم همزمان با نوشته شدن فیلمنامه و پیش از آغاز فعالیتهای پیشتولید گروهی را برای برندینگ شهر موشها در نظر گرفتیم تا نهایت استفاده را از پتانسیل این برند داشته باشیم. این گروه که در تیتراژ فیلم از آنها به عنوان گروه خلاقه یاد شده با برنامهریزی طولانی و در نظر گرفتن استانداردها و فنون روز مدیریت کسبوکار در دنیا به گونهای رفتار تبلیغاتی فیلم را طراحی کرد که نهتنها کوچکترین ضربهای به آن نزند بلکه امروز از شهر موشها به عنوان یکی از موفقترین نمونههای مدیریت کسبوکار یاد کنند. اینکه میپرسید من نگرانی داشتهام یا نه، میتوانم این گونه پاسخ بدهم که بله در ابتدا نگران بودم ولی به این گروه اعتماد کردم و نتیجهی اعتمادم را الان میبینم.
از همان زمان پیشتولید، بودجهی این فیلم حدود هفت میلیارد تومان اعلام شد که باورش کمی دشوار بود. این بودجه دقیقاً صرف چه کارهایی شد؟ البته ساخت دکور و تعداد زیاد عروسکگردانها قطعاً هزینهبر بوده ولی تا رسیدن به هفت میلیارد تومان باز خیلی خرجهای دیگر هست که ما از آن بیخبریم.
بعید میدانستم از شما بشنوم که بودجهی هفتمیلیاردی این فیلم غیرقابلباور است. همین الان شما اگر بخواهید یک فیلمنامهی ساده با حداقل چهار کاراکتر را بسازید، خودتان را جمعوجور و تا حد امکان صرفهجویی هم بکنید یک میلیارد تومان هزینه خواهید داشت. پس تولید فیلمی که پیشتولیدش هشت ماه، تولیدش هفت ماه و مراحل فنیاش پنج ماه طول کشیده حداقل هفت برابر فیلمی خرج دارد که یک ماهه جمع میشود. نزدیک به ۱۲۰۰ قرارداد در مراحل مختلف تولید امضا شد که صرفاً هزینههای نیروی انسانی این قراردادها بیش از شصت درصد بودجهی فیلم بوده است. دکور فیلم در پنج آشیانهی هواپیما با جزییات فراوان احداث و بیش از ۱۳۰ عروسک طراحی و ساخته شده است. این فیلم ۱۰۵ دقیقهای نزدیک به هفتاد دقیقه موسیقی دارد که شامل هشت ترانه هم میشود. فکر میکنم با این حداقل توضیح باورتان در مورد بودجهی فیلم تغییر کند. البته این را هم باید اضافه کنم که این بودجه کاملاً مدیریتشده به این رقم رسیده است، مطمئن باشید اگر این پروژه در اختیار یک نهاد دولتی بود سه برابر این رقم خرج آن میشد؛ آخرش هم معلوم نبود کار به کجا میرسد.
در سینمای ایران معمولاً دنبالهی فیلمها با همان عوامل قبلی ساخته میشود. شما تهیهکنندهی فیلمی هستید که افراد دیگری قسمت اولش را ساختهاند. در واقع شما از خانم برومند برای ساخت این فیلم دعوت کردید. در این مدت، کمی حاشیه دربارهی اعتراض یکی از کارگردانان فیلم اول به وجود آمده، لطفاً بگویید از نظر حقوقی در ساخت دنبالهی یک فیلم با تهیهکنندهای جدید، چهقدر بحث حقوق تلویزیون (سازندهی مدرسهی موشها) و تهیهکنندگان و سازندگان فیلم شهر موشها (بنیاد فارابی) مطرح است؟ اصلاً در ایران چنین قانونی داریم؟
اولین کاری که در آغاز پروژه کردیم حلوفصل مسألهی کپیرایت آن بود. طی مذاکرهای که با تلویزیون داشتیم متوجه شدیم که کل حقوق این فیلم متعلق به بنیاد فارابی است. همان موقع با بنیاد فارابی به توافق رسیدیم. آقای میرعلایی مدیر وقت بنیاد چند هفته پیش در گفتوگویی با ایسنا در اینباره توضیح کاملی دادند. چه قانون کپیرایت در ایران وجود داشته باشد، چه نداشته باشد، من و آقای سرتیپی و خانم برومند به عنوان سینماگر حرفهای معتقد به آن هستیم و پیش از آنکه کلمهای دربارهی فیلمنامهی جدید صحبت کرده باشیم، مسائل مربوط به کپیرایت را حلوفصل کردیم. شما گفتید که در سینمای ایران معمولاً دنبالهی فیلمها با همان عوامل قبلی ساخته میشود. ما هم دقیقاً همین کار را کردیم. شهر موشها و مدرسهی موشها مخلوق خانم برومند هستند. اگر شخصی به عنوان کارگردان تلویزیونی در این پروژه فعالیت کرده یکی از عوامل فنی بوده و نمیشود کپیرایت فیلم را با همهی عوامل تولید آن تقسیم کرد! دوستان اگر نسبت به قرارداد سی سال پیششان با بنیاد فارابی اعتراضی دارند، به نظرم چندصباحی دیر یادشان افتاده، اگر هم منظور دیگری دارند که من متوجه نمیشوم.
ایدهی پیر شدن عروسکها از کجا آمد؟ این ایده قطعاً خلاقانه است ولی فکر نکردید ممکن است کمی هم دستوبالتان را ببندد؟ الان عروسکهایی مثل کلاهقرمزی داریم که حدود بیست سال است کودک ماندهاند. پیر شدن موشهای شهر موشها برای کودکان دیروز خاطرهانگیز است ولی نگران نبودید کودکان امروز لذت تماشای موشهای شر و شیطانی مثل خودشان را از دست بدهند؟ در واقع به نوعی کار خودتان را سخت کردید. موشهای حاضر و آماده با شخصیتهای دوستداشتنی پیر شدند و باید موشهای جدیدی برای حضور در داستان طراحی میکردید.
کلاهقرمزی و پسرخاله از بدو تولدشان هر چند وقت یک بار، به شکل برنامهی تلویزیونی و فیلم سینمایی به جامعه میآمدند و مردم با آنها مواجه میشدند اما موشها سی سال نبودند و پرسش اساسی در ابتدای نگارش فیلمنامه این بود که در این سی سال چه بر سر آنها آمده است. بهترین راهحل همین ایده بود که بزرگ شده باشند، زندگی تشکیل دادهاند، بچهدار شدهاند و شهرشان را توسعه دادهاند. ایدهی اولیه از سوی آقای توحیدی مطرح شد و خانم برومند آن را پرورش داد. همان طور که در فیلم هم دیدید باز هم قهرمانهای داستان شهر موشها۲ بچهموشهای شر و شیطانی هستند که دست به کار بزرگی میزنند. واکنش مخاطب هم نشان میدهد که قهرمانهای جدید محبوبیت خودشان را دارند که در کنار محبوبیت نوستالژیک شخصیتهای قدیمی، مجموعهی موفقی را به وجود آورده است.
نتیجهی نهایی چهقدر به آنچه در ذهن داشتید، نزدیک است؟ آن اتفاقی که دوست داشتید، افتاد؟
پاسخ به این سؤال خیلی سخت است. در نهایت این کارگردان است که فیلم را میسازد و تهیهکننده با هر نظر و سلیقهای وظیفه دارد که فضای کار مناسب را برای او و گروهش مهیا کند. تمام تلاش من و گروه تهیه، همین بود. به طور قطع میتوانم بگویم که در بسیاری از زمینهها بالاتر از سطح استاندارد و سلیقهی جامعه عمل کردیم ولی نمیتوان منکر کاستیها شد. همهی شیرینی کار همین است که به نقاط قوتمان ببالیم و نقاط ضعفمان را بپذیریم.
دکور شهر موشها2 هنوز دستنخورده است. برنامهای برای ساخت شهر موشها3 دارید؟
همان طور که موشیرو میشونه در سکانس پایانی فیلم از ساخت شهر موشها۳ خبر میدهد، ما به فکر ساختن سری سوم این فیلم هستیم. با پایان اکران فیلم کنونی و انجام کارهای مربوط به توزیع در شبکهی خانگی مراحل پیشتولید فیلم سوم هم آغاز خواهد شد، اجازه بدهید در زمان خودش دربارهی آن صحبت کنم.
در مورد اعتراض محمدرضا علیقلی، آهنگساز مدرسهی موشها و شهر موشها، و همچنین محمدعلی طالبی که سی سال پیش نامش در کنار مرضیه برومند به عنوان کارگردان شهر موشها آمده بود چه توضیحی دارید؟
توضیح مختصری که دادم اما لازم میدانم به نکتهی دیگری هم اشاره کنم: آقای علیقلی در روزهای آغاز کار با روی گشاده و در نهایت سخاوت فرمودند چون در ایران نیستند، قادر به همکاری در این پروژه نخواهند بود و اجازه دادند که از موسیقیهای قبلی ایشان هر استفادهای که لازم هست بشود. هرچند همان طور که عرض کردم از لحاظ قانونی همه مسائل مربوط به کپیرایت پیش از این حلوفصل شده بود. اینکه آقای علیقلی عزیز در آستانهی نمایش عمومی فیلم چنین برخوردی کردند، برای من هم یک سؤال است که البته به دل نمیگیرم. هرچه باشد محمدرضا علیقلی یکی از سرمایههای هنر این سرزمین است و وجودشان برای همهی ما عزیز و محترم.
اکران شهر موشها چند بار به تعویق افتاد و در روزهای شروع نمایش هم سالنهای کمظرفیتتر پردیسها را به شما دادند در حالی که سالنهای بزرگتر گویا در اختیار فیلمهایی بود که هفتهی چندم نمایششان را سپری میکردند و تعداد تماشاگرانشان تناسبی با ظرفیت سالنهای نمایش نداشت و تعداد تماشاگران هم با فیلم شما قابلمقایسه نبود. علتش چه بود؟
به تعویق افتادن اکران با توجه به در نظر گرفتن کف فروش دیگر فیلمها اتفاق عجیبی نیست. شهر موشها2 قرار بود در گروه سینمایی قدس در اکران عید فطر روی پرده برود، اما در زمان تعیینشده فیلم ردکارپت به کف فروش نرسیده بود و وزارت ارشاد از ما خواست برای اینکه به فیلمهای در حال اکران لطمهای وارد نشود نمایش فیلم را به تعویق بیندازیم. ما هم چون ظرفیت فروش فیلم را منوط به زمان اکرانش نمیدانستیم، قبول کردیم. این اتفاق یک بار دیگر هم در ۲۹ مرداد افتاد و باز هم ما به احترام فیلمهای دیگر یک هفته دیگر هم صبر کردیم تا نهایتاً پنجم شهریور، شهر موشها۲ با یک شروع طوفانی و فروش ۷۹ میلیون تومان در یک روز، اکرانش را آغاز کرد. البته حق و انتظار همراهی ویژه از سوی مسئولان سینمایی کشور برای این فیلم پرمخاطب و پرهزینه نزد ما محفوظ است.
پرسش آخر دربارهی تبلیغات خلاقلانهی کارهای شماست. هنوز اکران ورود آقایان ممنوع شروع نشده بود که تابلوهای «ورود ممنوع» در سالن انتظار سینماها جلب توجه و ایجاد انتظار میکرد. شهر موشها2 هم اکران پرسروصدایی دارد که برای هر سینمادوستی که آرزو دارد سالنهای سینما را شلوغ ببیند، دلگرمکننده است؛ هرچند که به نظر میرسد از همهی ظرفیتهای فیلم و امکانات موجود استفاده نشده است. مشاوران تبلیغاتی دارید یا این خلاقیتها حاصل سالها فعالیت در عرصهی تهیه و تولید است؟
در ورود آقایان ممنوع تیمی خلاق در کنار ما نبود؛ هرچه کردیم تصمیم من و آقای سرتیپی بود که با مشاورهی برخی دوستان انجام میشد. اما همان طور که گفتم در این پروژه از ابتدا گروه خلاقه در کنار گروه تهیه قرار گرفت. پیشنهاد تشکیل این گروه از سوی بهرنگ تنکابنی و با همراهی صمیمانهی آقای پوریا عالمی ارائه شد و افراد خوشفکر و جوان بسیاری در این مسیر ما را همراهی کردند. از همان ابتدا نظر گروه این بود که شهر موشها نهفقط یک فیلم بلکه یک پروژهی بزرگ در صنعت سرگرمی کشور است و این دیدگاه افقهای بزرگی را در برابر پروژه میگشود. همان طور که میبینید در کنار تبلیغات متفاوت و گسترده برای فیلم محصولات موشی مختلفی هم تولید و عرضه شده است، از عروسکهایی که با استانداردهای روز دنیا ساخته شده گرفته تا بازی آنلاین «شهر موشها». استفاده از تکنولوژیهای روز رایانهای و مخابراتی، و همچنین تولید انبوه لوازمالتحریر و دیگر محصولات، به واقع این فیلم را به یک پروژهی بزرگ صنعت سرگرمی بدل کرده است. به شما نوید میدهم از شهر موشها و اتفاقهای خلاق آن باز هم خواهید شنید.