بهمن 1394 - شماره 503
چشمانداز ۵۰۳
سی و چهارمین جشنوارهی فیلم فجر در راه است: بهترین روزهای زمستان
امسال فهرست فیلمهای بخشهای مختلف زودتر از همیشه اعلام شد، اما هنوز هم تماشاگران باید بلیتها را فلهای بخرند. عدهای هم زودتر دست به کار شدند و بابت نبودن فیلمشان در جشنواره گلایه کردند. متأسفانه تعدادی از اصحاب رسانه هم با این معترضان همداستان شدند که چرا فلان فیلم نیست و آن یکی هست. محمد حیدری - دبیر جشنواره - که به شهادت رفتارش امسال کوشیده جشنواره را از تنش دور نگه دارد، واکنشی نسبت به اتهامها نشان نداد و صبر کرد تا هیأتهای انتخاب فیلمهایشان را معرفی کنند. گرچه گروهی از اهل رسانه و تعدادی از سینماگران و اعتراضهای علنی و پنهان حاشیهها و شایعههایی راه انداخت. ولی...
مرور خبرهای دی: افخمی و عروس و سیاست
پوریا ذوالفقاری: هفتم اسفند امسال انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار خواهد شد. ربط این خبر به سینما هم ماجراهای مربوط به حضور تعدادی از سینماگران در این انتخابات است. ابتدا نام بهروز افخمی در فهرستی با عنوان «جبههی مستقلین و اعتدالگرایان ایران» منتشر شد. افخمی در مصاحبهای این خبر را تکذیب کرد و با ابراز تعجب از اینکه خبرگزاری «ایسنا» این خبر را منتشر کرده از تصمیم قاطعش برای عدم بازگشت به عالم سیاست خبر داد. او که پیشینهی نمایندگی در مجلس ششم را دارد، در هفتههای اخیر...
گفتوگو با باران کوثری: آتش زیر خاکستر
گفتوگو کننده: محسن جعفریراد| کوثری: سعیام این است که همهی ایدهها و پیشنهادهایم را در مرحلهی پیشتولید و تمرین مطرح کنم و در مرحلهی فیلمبرداری باید دیگر به نتیجه رسیده باشیم. دربارهی بخش تکنیکی مثل دکوپاژ آن قدر تسلطش را ندارم که دخالت مستقیمی داشته باشم. ممکن است گاهی نظری بدهم اما خیلی کم این کار را میکنم. اصلاً اعتمادبه نفسش را ندارم. اما پیش از فیلمبرداری ایدههای بسیاری را مطرح میکنم. دربارهی همه چیز و...
گفتوگو با رعنا آزادیور: نوشیدن شوکران
گفتوگو کننده: سعید قاضینژاد | آزادیور: از فیلمنامهای که میخوانم معمولاً به یک شناخت کلی از کارگردان میرسم. یکیدو جلسه گفتوگو برای شناخت جهانبینی کارگردان کافی است. اگر فیلمنامه نوشتهی خود کارگردان باشد یا آن را انتخاب کرده باشد طبیعتاً به روحیه و سلایق خودش نزدیک است. داره صبح میشه فیلمنامهی خوبی داشت و الان هم فیلم محترمی است که...
مروری بر چند فیلم جشنوارهی سینماحقیقت: فصل دیدارهای بیتکرار
امید نجوان: از جمله فیلمهایی که امسال در جشنواره به نمایش درآمد و نسبت به سایر آثار، در زمینهی مقاومت در برابر بوروکراسی نمود چشمگیرتری داشت میتوان به مستند کهریزک–تجریش (آزادی رضاییانمقدم) اشاره کرد. این فیلم چنان که از نامش هم برمیآید در خط یک متروی تهران، مسیر کهریزک به تجریش، ساخته شده و دربارهی یکی از صدها فروشندهی دورهگردیست که این روزها در قطارهای زیرزمینی میگردند. در این فیلم...
احوالپرسی: شمسی فضلاللهی: جایی برای سالمندان نیست
عسل عباسیان: احوال خانم بازیگر چهطور است؟ «خوب است دیگر. باید یک جوری بگوییم بد نیستیم تا جوانترها هم سخت نگیرند که آسان بگذرد. به هر حال ما هم مثل همهی مردم مسائلی داریم. مسائلی از قبیل همین آلودگی هوا و باقی مسائل. بازیگر از مردم جدا نیست. همان زندگی را میگذراند، با همان دغدغهها. با این حال، ما در عوض ناامیدی، مدام آرزوی روزهای خوب داریم برای آیندگان.»...
ده فرمان تماشای فیلم در جشنواره
مهرزاد دانش: به دلیل تراکم تعداد فیلمها و فشردگی و توالی زمانی طولانیمدت سانسها و روزها که خواهناخواه بر کموکیف قضاوت ما هم تأثیر میگذارد. یکی از ثابتترین محورهای نقدهای جشنوارهای، لحن آمیخته به نقوغر ما منتقدهاست نسبت به فیلمها. بخشی از این لحن البته به کیفیت پایین برخی از فیلمها هم مربوط است، اما به نظر میرسد بخش اصلیاش معطوف به خستگی و کلافگی ناشی از حضور ممتد و مستمر در جشنواره باشد. فیلم دیدن آداب و رسومی دارد که خیلی از آنها در فضای پرتزاحم جشنواره رعایت نمیشوند و...
تماشاگر: مقدمه ای بر یک فیلم نامه: در کنار هم
ایرج کریمی: در کنار هم فیلمی دربارهی «مردن» نیست، دربارهی وجهی از مناسبات بشری در میدان بشریست. دربارهی از دست رفتن نیست دربارهی از دست دادن است. دربارهی کسی نیست که میرود دربارهی کسانیست که بازمیمانند. دربارهی «بیماری و هلاک» نیست. دربارهی «دوست داشتن و بقا» است. در این باره است که گاهی، چهگونه، نهفقط بدیها، که خوبیهایمان، مثلاً استعداد دوست داشتن، زمینهساز اصطکاک دردبار میانمان میشدند. در این باره است که چهگونه انحصاری پنداشتن عشقمان ما را از مشاهدهی عشق و خوبی دیگری بازمیدارد...
در تلویزیون: این دیگر چه شاهی است؟
احسان ناظمبکایی: معمای شاه تنها سریال الف ویژهی دوران علی دارابی - معاون سابق سیما - هم سومین سریال خبرساز ماه بود و البته درستتر این است که گفته شود: خبرسازترین سریال چند ماه و نهفقط دی. سریالی که جمعهشبها روی آنتن شبکهی اول میرود، تصویربرداری آن برای ساخت نود قسمت ادامه دارد و با هزینهای بیشتر از چهل میلیارد تومان، پرهزینهترین سریال تاریخ تلویزیون ایران است. معمای شاه در کنار همهی ایرادهایی که به نحوهی روایت و...
گفتوگویی با کمال تبریزی،پیمان قاسمخانی و سروش صحت دربارهی سینمای کمدی: در زندگی ما همه چیز خندهدار است
آرامه اعتمادی: سینمای کمدی در اوج بیرونقی اکران فیلمهای روی پرده، همچنان مشتریانش را دارد و امسال هم دوران پرپول و پرجلوهای را گذراند. از ابتدای سال فیلمهایی چون ایرانبرگر (مسعود جعفریجوزانی)، نهنگ عنبر (سامان مقدم)، گینس (محسن تنابنده) و چند فیلم پرفروش دیگر اکران شدند... ایدهی برگزاری یک نشست تخصصی با حضور چند طنزپرداز شاخص، از کتاب سال کمدی (بیستوچهارمین سالنامهی «فیلم») مطرح بود. دبیر پرونده در نظر داشت ترکیبی از سینماگران را گرد آورد که هم تجربهی کارگردانی داشته باشند، هم به عنوان نویسنده و بازیگر مطرح باشند و بتوانند از زوایای مختلف به بحث دربارهی موضوع بپردازند. به همین دلیل سراغ کمال تبریزی، پیمان قاسمخانی و سروش صحت رفتیم که جزو پرکارترین چهرههای سینمای کمدی ایران هستند و در تحولات یکیدو دههی اخیر نقشی تأثیرگذار داشتهاند...
بازیگری: کاستیهای بازی بازیگر تا چه اندازه به گردن کارگردان است؟: تو به تقصیر خود افتادی از این در محروم
امیر پوریا: میان تماشاگران مثلاً حرفهای و اهالی سینما و منتقدان و در نقدهای شفاهی یا مکتوب، عبارت مشهوری در وصف توانایی کار با بازیگر توسط برخی از کارگردانها جریان دارد که میگویند: «استاد بازی گرفتن از بازیگرهاست.» در نسبتی مشخص با آنچه موضوع این نوشته، یعنی مسئولیت کاستیهای بازی بازیگر است، ابتدا به همین میپردازیم که اساساً این تعبیر «بازی گرفتن» یعنی چه؟ حتی شنیدهایم که گاهی در ستایش فیلمسازی مثلاً میگویند: «از سنگ هم بازی میگیره»! پس بیراه نیست اگر تازه و طی یکی از کارکردهای هر بحث تئوریک مبنایی، مکث کنیم و از بای بسمالله بپرسیم: این «بازی گرفتن» یعنی چه؟...
سینمای جهان: کارگردانی که فقط ناممکنها برایش جذاباند: ایناریتو: «دیوانه هستم، ولی احمق نیستم!»
شهزاد رحمتی: کارنامهی حرفهای خیرهکنندهی آلخاندرو گونزالس ایناریتو را مجموعهای از فیلمهای استثنایی شکل دادهاند؛ فیلمهایی تماماً و از هر جهت متعلق به خود او، صددرصد. شاید آدمی کمابیش معمولی بدون شخصیتی خاص و خصلتهای فردی متمایز بتواند فیلم خوبی بسازد، حداقل یک فیلم خوب، ولی فقط انسان و سینماگری استثنایی از عهدهی ساختن فیلمهای استثنایی برمیآید. شکل دیگر این قاعده این است...
اگزاویه دولان، چهرهای استثنایی: یلمسازی 26ساله با پنج فیلم تحسینشده
اگزاویه دولان از اعجوبههای سینمای جهان در چند دههی اخیر بوده است. این بازیگر و فیلمساز کانادایی متولد 1989 در مونترال، از پنجسالگی بازیگری را شروع کرد و یکی از بازیگران کودک موفق کشورش شد. در حالی که تازه بیست سال داشت اولین فیلم سینماییاش در مقام کارگردان، من مادرم را کشتم (2009) که خودش فیلمنامهاش را هم نوشت و نقش اصلیاش را هم بازی کرد در بخش دوهفتهی کارگردانان جشنوارهی کن به نمایش درآمد. فیلم که...
پروژههایی که تولید شدن یا نشدنشان سالها طول میکشد: بهشت تولید، دوزخ لغو، برزخ توسعه
در هر مقطعی، تعداد پروژههای سینمایی در هالیوود که استارت اولیه را میزنند ولی به نتیجه نمیرسند حدود ده برابر تعداد پروژههای بهسرانجامرسیده در همان مدت است. برخی از درخشانترین فیلمنامههای دهههای اخیر به طرز نامعقولی سالها در محاق ماندهاند و همین حالا هم این ماجرا ادامه دارد. حتی آخر هر سال برترین فیلمنامههای به مرحلهی ساخت نرسیده به انتخاب سینماگران در قالب چیزی با عنوان فهرست سیاه عرضه میشوند؛ و البته این تازه غیر از فیلمنامههای فوقالعادهای است که سالها در انتظار خریدار میمانند و حتی...
بحران سینما جهانی است
ملکمنصور اقصی: اینترنت و دنیای دیجیتال جهان را تغییر داده است، شک نباید کرد. جنبههای بینهایت مثبتی دارد، این هم غیرقابلتردید است، اما به سینما به معنای متعارفش ضرر زده. سینماروها را کم کرده اما فیلمبینها را کم نکرده، حتی احتمالاً زیاد هم کرده است. این تغییرها را باید پذیرفت، همان طور که یک روز فیلمها صدا نداشتند و بعد ناطق شدند، زمانی فیلمها سیاهوسفید بودند و بعد رنگی شدند. حالا هم مردم کمتر به سینما میروند اما سینما را به خانههایشان میآورند. در زمان جوانی ما...
نمای درشت: هشت نفرتانگیز (کوئنتین تارانتینو): نامه همیشه به مقصدش میرسد
رضا کاظمی: همه چیز از فونت عنوانبندی آغاز میشود. تارانتینو تماشاگر آشنا با سینما را با آن فونتهای ناب قدیمیاش که تداعیگر فیلمهای چند دهه پیش است، هوایی میکند. در این نوشته، باز هم در این هوا تنفس خواهیم کرد... و بعد موسیقی آغازی فیلم که آشکارا بیانگر نوعی خفقان و هراس است و روی چشماندازهای برفی بهشدت مالیخولیایی و دلمرده از برف و کوه و درخت و غروب، طنین میاندازد. این چشماندازها را در نگاه مسیحایی خوشبینانه شاید بتوان زیبا و تغزلی دانست اما مشکل اینجاست که تارانتینو از همان اولین حرکت دوربین با تأکید بر مسیح مغموم مجروح، با ما اتمام حجت میکند. دوربین آرامآرام تندیس مسیح مصلوب را در قاب میگیرد اما...
گفتوگو با کوئنتین تارانتینو: دلشورهها در برهوتی آخرالزمانی
اگر بیشتر گفتوگوهای مرا خوانده باشید میدانید که بهندرت دربارهی نکتههای فنی حرف میزنم. معمولاً دربارهی جانمایهی فیلم یا سینما در مقیاس کلیاش حرف میزنم. هرگز اهل گفتوگوهای عمیق نبودهام. در مورد هشت نفرتانگیز تردیدی در ارتباط با هفتاد میلیمتری گرفتن فیلم نداشتیم. حدس میزدیم که خوب از کار دربیاید. دیگران پیشتر این کار را کردهاند. اما به لنزهایی که به کار بردیم - متعلق به اواخر دههی 1950 و اوایل دههی 60 - شک داشتیم. بنابراین تستشان کردیم. بیگدار به آب نزدیم. اما این واقعیت که...
درگذشتگان: لمی کیلمیستر (2015-1945) و دیوید بویی (2016-1947)
شهزاد رحمتی: اخیراً دو تن از چهرههای اسطورهای راک و سینما، ایان [لمی] فرِیزر کیلمیستر و دیوید بویی (هر دو متولد انگلستان) درگذشتند و با اینکه به لحاظ تقویمی، مرگشان در دو سال متفاوت 2015 و 2016 رخ داد فاصلهی زمانی میان این دو واقعه، سیزده روز بود. شاید به لحاظ شخصیت هنری و حرفهای، این دو کمترین شباهت ممکن را با هم داشتند ولی مرگ آن دو، علاوه بر نزدیکبودنشان به لحاظ زمانی و اینکه هر دوی آنها بر اثر سرطان فوت کردند، از جنبهی عجیب دیگری هم آن دو را به هم نزدیک کرد: لمی چهار روز پس از هفتادمین سالگرد تولدش درگذشت و بویی دو روز پس از شصتونهمین سالگرد تولدش. در این میان...
نقد فیلم: سایهروشن (فرزاد مؤتمن): محدودهی دایره بدون طوفان سنجاقک
مسعود ثابتی: شاید «بیسروته بودن» بهترین توصیفی باشد که میتوان از فیلم ارائه داد. هر بار که نشانه و دیالوگ و تصویری حاکی از امید به حلوفصل ابهام و معما ظاهر میشود، نویسنده و کارگردان گرهی دیگر بر درام میافکنند و داستانی را که در شرف تکمیل است، باز از روال خارج میکنند و به ابهام و پیچیدگی ماجرا میافزایند. این روند متوالی، و اصرار بر افکندن گره بر گره تا حدی پیش میرود و...
بوفالو (کاوه سجادیحسینی): هشتونیم!
مصطفی جلالیفخر: بوفالو در سی دقیقهی اولش، مسیر جذاب و امیدوارکنندهای را طی میکند که بار اصلی آن بر دوش هومن سیدی است؛ بازیگری که بهخوبی میتواند انرژی سرخوشانه و رهای بازیاش را به هر نقشی بدهد و سکانسهای خودش را از رخوت دربیاورد. و آن قدر مؤثر و درست هم این کار را بلد است که در حضوری کوتاه هم میتواند به آن نقش، ویژگی بهخاطرماندنی ببخشد. سرخوشی و رهایی و بیقیدی جذابی در نوع بیان و...
رقصی چنین میانهی مردابم آرزوست!
جواد طوسی: بهرام بوفالو (پرویز پرستویی) هم بر خلاف اسم و لقب غلطاندازش اغلب توی خودش است و حضوری اسلوموشنگونه دارد. این جنس بازی آرام و بیاوجوفرود و خالی از واکنشهای بیرونی پرستویی، دارد به یک کلیشه تبدیل میشود. پرستویی نشان داده که بازیگر توانا و پرانعطافیست و حضور موفق او در نقشهای متنوع کارنامهاش بیانگر این واقعیت است که...
شکاف (کیارش اسدیزاده): خط مسئولیت
محسن بیگآقا: شکاف دربارهی آدمهایی از طبقهی متوسط است که نه جذابیت دراماتیک فقر و مصیبت را در خود دارند، نه زیبایی لوکس و چشمنواز طبقهی پولدار و مرفه جامعه را. این آدمها نیز دغدغههای مالی خودشان را دارند و مثل بقیهی اعضای جامعه از پول بدشان نمیآید، اما مسائل مالی مشکل اصلی زندگیشان تلقی نمیشود. اسدیزاده در اپیزود اول گس نیز به این فضا نزدیک شده بود، اما شکاف کاملاً در مورد چنین آدمهایی ساخته شده و...
تومور و تردید
ریحانه عابدنیا: یکی از ویژگیهای مهم شکاف بازیهاست و شاید بدون این تناسب و یکدستی و بیاغراقی، جوهرهی اصلی اثر به ثمر نمینشست. سحر دولتشاهی توأمان سیمای زنی درمانده و آسیبدیده و احساسی را در کنار شمایل زنی پرخاشگر و مستأصل و در آستانهی فروپاشی عصبی ارائه میدهد. بازیاش در فصل مرگ ایلیا ماهیت اغراقشدهای دارد و بازیگر را به واکنشهایی درشت و برونگرا وامیدارد که...
باز هم سیب داری؟ (بایرام فضلی): کچل قهرمان
محمدسعید محصصی: ساخته شدن باز هم سیب داری؟ با فاصلهای سهچهارساله از خواب تلخ نشانهی ظهور نسلی از سینماگران ایرانی است سرشار از طنز و بازیگوشی و شوخطبعی و به یاری همین ویژگیها اینان هنری عرضه میکنند مفرح که میتواند هم نسل جوان را راضی کند و هم با دیگر نسلها ارتباط مناسبی برقرار کند و هم میتواند مشتاقان سینمای ایران را با چهره و جلوهی دیگری از سینمای ما آشنا سازد. این نسل با برخوردی که با آنان شد و هنوز هم کمابیش ادامه دارد...
«در مدت معلوم» از کجا به سینمای ایران رسوخ میکند؟: حل مسأله با پیچیده کردن صورت مسأله
مازیار فکریارشاد: ارتباطهای خارج از عرف میان جوانان جامعه وجود دارد و انکار آن نیز بیفایده است اما آنچه در مدت معلوم را به موضوعی مهم و قابلبحث تبدیل میکند آن است که چرا تهیهکنندگانی با اهداف صرفاً تجاری، ژست ظاهرالصلاح و دغدغهمند نسبت به معضلات جوانان را برای ساخت و نمایش یک فیلم کاملاً تجاری برمیگزینند و اتفاقاً آمارهای فروش در گیشهی کساد این روزگار حکایت از آن دارد که فیلم و تولیدکنندگانش به اهداف خود در زمینهی اقتصادی دست یافتهاند؛ یعنی همان جوانانی که بهواسطهی سبک زندگی امروزیشان، توصیههای فیلم را به هیچ میانگارند، بلیت میخرند و...
دربارهی دو فیلم «خبر خاصی نیست» و «این سیب هم برای تو»: ده فرمان سینمای بدنه
پوریا ذوالفقاری: این روزها دو فیلم مهم از این جریان روی پرده آمدهاند؛ یکی این سیب هم برای تو (سیروس الوند) که سازندهاش هیچ فرصتی را برای سخن گفتن از سینمای بدنه از دست نمیدهد و دیگری خبر خاصی نیست (مصطفی شایسته) که سازندگانش یکی از دفاتر مهم تولید و پخش این دیار را اداره میکنند. نگارنده با امید به تماشای هر دو فیلم نشست؛ بهویژه که راه نیافتن اولی به جشنوارهی فجر پارسال و تعویق اکران دومی باعث اعتراض سازندگان این فیلمها هم شد و همین نکته امیدهایی نسبت به رضایت آنها از فیلمهایشان را برمیانگیخت. اما حاصل کار طوری بود که تلاشها برای جدی نوشتن به جایی نرسید...
نگاهی دیگر به «خواب تلخ»: اندرمدح و ثنای بازیگوشی
محمدسعید محصصی: این اندازه شوخطبعی در سینمای ما تا آن زمان که خواب تلخ ساخته شد شاید کمتر سابقه داشته و به هر رو نشانهی ذکاوت کارگردان و مهمتر از آن شناخت وسیع او از ژانرهای بیان سینمایی است. در مقیاسی جهانی شاید این طنازی و شناخت از سینما را بتوان در کارهای تارانتینو سراغ گرفت که او هم سوررئالیسم ناب و پسامدرنی را در آثار خود بازتاب میدهد...
بفرمایید شام
بیژن امکانیان: در نیمهی دوم امسال نمایش حداقل پانزده فیلم همزمان در گروههای سینمایی تهران، اذهان را برای چندمین بار متوجه معضل اکران در سینمای ایران کرد. واژههای فیلمسوزی، تبعیض در اکران، مافیای اکران و نمایشهای تکسانس و دوسانس دوباره سر زبانها افتاد... یعنی چه که تماشاگر نمیتواند در ساعت دلخواهش به دیدن فیلم منتخبش برود و این سالن سینماست که برای او تعیین تکلیف میکند؟! اینها یعنی چه؟...
چهارراه حوادث: طرحی برای رونق سالنهای سینما
هوشنگ گلمکانی: آقای فرشید نوابی مصاحبهای کرده پیرامون تحولات همسر سابقش، و در پایان حرف جالبی زده که البته ربطی به همسر سابقش ندارد و یک نظریه است: «سالنهای سینما و تئاترمان خالیست اما دو نفر که در خیابان یقهی هم را میگیرند صد نفر جمع میشوند به تماشا!» حرف درست و حکیمانهایست. ما هم همین را میگوییم. بیخود نیست که چهارراه حوادث این همه شلوغ است و همه اگر کاری هم نداشته باشند دلشان میخواهد از آن بگذرند و سروگوشی آب بدهند. البته در یک نگاهِ به قول جواد طوسی «تأویلگرایانه، در این جامعهی پرتناقض» که این چیزها چندان عجیب نیست، اما حتی زمانی که سینماها هم رونق داشت، مردم برای دستبهیقه شدن دو نفر توی خیابان به تماشا میایستادند. من که ندیدهام اما...