سن دیئگو هر سال در فصل تابستان بهواسطهی رویداد بزرگ و مشهور «کامیککان» میزبان فیلمها و هنرمندان هالیوودی است. مشتاقان سینما خود را به این مکان میرسانند تا در جریان تازهترین تولیدهای روز قرار بگیرند، با هنرمندان سرشناس و محبوبشان دیدار کنند و برای اولین بار صحنههایی از فیلمها و مجموعههای آمادهی نمایش را ببینند.
احمد البکر هم اگرچه از دوستداران بافی قاتل خونآشامها است، اما برای دریافت اطلاعات جدید پیرامون آن، راهی سن دیئگو نشد. او یک برنامهساز قطری است که در «کامیککان» مجموعهی تازه عربیاش با عنوان مدینه/ شهر را در معرض دید علاقهمندان قرار داد. در این درام علمیخیالی در کنار ایاد هورانی و دیگر بازیگران مطرح عرب، از وجود بازیگرانی چون اریک رابرتز و ناتاشا هنستریج هم استفاده شده است. داستان در آیندهای نزدیک در قطر اتفاق میافتد و درباره مأموریتی است با هدف متوقف کردن گرمایش تدریجی زمین. اما مأموریت شکست میخورد و شخصیتها را درگیر مبارزهای نفسگیر با هیولاها و شیاطین برای ادامهی حیات میکند. البکر فصل اول این مجموعه را در فاصلهی ژانویه تا ژوئن در انگلستان و چند کشور عربی فیلمبرداری کرده و حالا مشغول مراحل پایانی تولید است.
البکر اولین هنرمندی است که از خاورمیانه راهی «کامیککان» شد. نمایش قسمت اول مجموعهی او در این رویداد با واکنشهای متفاوتی همراه شد. اولین فیلم سینمایی البکر هم با نام محموله: جلد اول اثری علمیخیالی است. در اینجا گفتوگوی او با «اسکرین اینترنشنال» را میخوانید:
چرا «مدینه» را در «کامیککان» عرضه کردید؟
کمپانیهای تولیدی خاورمیانه یا سفارش میگیرند یا خودشان دست به تولید مجموعههای مورد نظرشان میزنند و سپس آنها را میفروشند. من به اینجا آمدم تا قبل از هر چیز واکنش تماشاگران را ببینم و متوجه شوم محصولم را باید برای چه کسانی به نمایش بگذارم. این طور میشود راههای بهتر و مطمئنتری را برای توزیع در آمریکا، اروپا و حتی خاورمیانه پیدا کرد. نمایش در این رویداد به معنی صحبت مستقیم با مخاطب است. در جاهای دیگر، شما نمیتوانید کاملاً به نیاز و خواستهی تماشاچی پی ببرید.
پس «کامیککان» را میشناختید؟
بله. یکی از طرفداران جدی بافی قاتل خونآشامها هستم. هر جا که باشم، دوست دارم چیزهای تازهای درباره آن بدانم و پیدا کنم. همیشه به تهیهکنندگان کارهایم گفتهام، تلاش کردن هیچ ضرر و دردسری ندارد. باید تلاش کرد و راههای تازهای پیدا کرد. بدترین حالت ممکن این است که پاسخ منفی میشنوی. به همین دلیل، فکر کردم «کامیککان» محل مناسبی برای عرضهی کارمان است. تا نپرسی، چیزی به دست نمیآوری! این شعار تیم ما بود. باید مرزها را رد کرد. اگر مجبور به شروع فیلمبرداری در ماه ژانویه نبودیم، مطمئناً بازیگران بینالمللی باز هم بهتری پیدا میکردیم. اما تابستان گرم در راه بود و باید تا قبل از آن، کار را تمام میکردیم.
مضمون کلیدی مجموعه چیست؟
محتوای آن درباره تغییر و لزوم آن است و اینکه چهگونه میتوان با آن کنار آمد. بعضی وقتها برای انجام یک تغییر، نیازمند کار سخت هستید. تغییر، کلمهای بزرگ است و معانی متفاوتی را در خود دارد. بنابراین تغییر دستمایهی اصلی داستان شد و مقداری متولوژی عربی و عناصر علمیخیالی - که تا قبل از این روی پرده سینما یا صفحهی تلویزیون دیده نشدهاند - به آن اضافه کردیم.
برای تماشاگران خاورمیانه؟
ما جامعهای با تاریخ شفاهی هستیم. اکثر داستانها و افسانهها را از والدین و بزرگترها به ارث بردهایم؛ که در مدارس هم دربارهشان صحبت میشود. متولوژی ما همواره با نوعی ارزش و اعتبار همراه بوده است. اهالی خاورمیانه در مجموعهی ما موجوداتی را خواهند دید که همیشه دربارهشان چیزهایی شنیدهاند اما هیچوقت آنها را ندیدهاند. هیولایی به نام جاتوم داریم که شما را وقتی در خواب هستید شکار میکند و میتواند فلجتان کند. تلاشمان این بود که به تماشاگرانمان احترام بگذاریم. در زمان تولید هم سعی کردیم حالوهوای مجموعه به گونهای باشد که بتوان آن را با درجهی سنی PG نشان داد. از این رو، صحنههای خشونتآمیز چندانی ندارد و نسبت به مضمون بزرگسالانه آن هشیار بودیم. خب، دوستی و صمیمیت را میتوان به شکلهای متفاوتی نمایش داد!
مهندسی صنعتی خواندید و در زمینهی نفت و گاز کار کردید. چه شد سراغ فیلمسازی آمدید؟
سال 2009 بود که به طور جدی تصمیم گرفتم یک فیلمساز تماموقت بشوم. به مدرسهی فیلمسازی نرفتهام. مهندسی صنعتی خواندم و دو سال هم در محدودههای نفتی کار کردم. اما همیشه میخواستم فیلمساز شوم. پدرم همیشه حمایتم میکرد تا وارد کارهای هنری شوم. او هم یک مهندس بود. برادر بزرگترم هم مهندس است. او به من گفت در خانه به اندازهی کافی مهندس داریم، پس تو برو و فیلمساز شو!
حرفهی تازهتان را چهگونه آموختید؟
سر صحنهی فیلمهای سینمایی رفتم تا یاد بگیرم گروههای بینالمللی چهگونه کار میکنند. میدانستم یا باید به خارج بروم و یاد بگیرم یا در همین محدوده تجربهاندوزی کنم. دلم میخواست در شهر خودم دوحه فیلمهایم را بسازم. غریزهام میگفت چنین کنم. خواندم و فیلم دیدم و یاد گرفتم. اکثر چیزهایی که امروز بلدم، حاصل یادگیری از اعضای گروههای فیلمسازیای است که با آنها کار کردهام.
«مدینه» اولین محصول شرکت «کاتارا استودیو» است. هزینهی تولید آن چهقدر شد؟
ترجیح میدهم رقمی ندهم! فقط به این نکته اشاره میکنم که اگرچه در مقایسه با استانداردهای هالیوودی ممکن است زیاد به نظر نرسد، اما برای یک محصول خاورمیانهای مبلغ بالایی است.
بازیگران قطری را چهگونه پیدا کردید؟
داستان حالوهوای بینالمللی دارد و شخصیتهایی از نقاط مختلف جهان. اما در عین حال، سبک زندگی قطری را نشان میدهد که با اینکه کشور کوچکی است، اما مردمی دارد که به چند زبان صحبت میکنند. میخواستم این داستان منعکسکنندهی تمام این چیزها باشد. به بازیگران قطری نیاز داشتم اما در قطر بازیگر زیادی نداریم. آنهایی هم که هستند، از نظر سنوسال به شخصیتهایم نمیخوردند. بعد از نوشتن فیلمنامه به سراغ تهیهکننده رفتم. درهای زیادی را زدم تا اینکه چند جوان را پیدا کردم که حاضر به سرمایهگذاری شدند. اما گفتند میخواهند بازی هم کنند. این طور شد که آنها را به کارگاه بازیگری خودم بردم. این کلاسها کمک بسیار زیادی به من و دیگران کردند.
از فیلمبرداری در قطر بگویید؟
هر بار که از مسئولان قطری کمک خواستیم، حمایتمان کردند. روحیهی خیلی خوبی وجود داشت و همه کمکمان کردند. همان اوایل کار به مقداری مواد آتشزا نیاز داشتیم. پیش از این چنین کارهایی در قطر انجام نشده بود. چند مسئول آمدند سر صحنهی فیلمبرداری. آنها ضمن حمایت، مطمئنمان کردند که کار انفجار با دقت تمام صورت میگیرد و با کنترل فضا، امنیت همه حفظ خواهد شد. اجازه و امکان دسترسی به مرکز شهر را داشتیم و چند بار به خاطر کار ما، چند جاده بسته شد. حتی مردم عادی هم به کمک ما آمده بودند.
بحران دیپلماتیک اخیر تأثیری در کارتان داشته است؟ مصر و چند کشور حاشیهی خلیج فارس، روابطشان را با قطر قطع کردند. آنها مدعی حمایت قطر از ایران و تروریسم هستند.
ما در خاورمیانه به دنبال انعکاس صدای جوانان هستیم. این موضوع به دور از مسائل سیاسی است، زیرا همیشه در دنیای سیاست یک چیز تازهای وجود دارد. به همین دلیل تلاش میکنیم تا مطمئن شویم که شنیده میشویم. پس بهترین راه، دور بودن از مسائل سیاسی و تمرکز روی این موضوع است که چهگونه میتوان به مردم و تماشاگران رسید. شما از آنها میخواهید که همراهتان راهی یک سفر شوند. ما با تماشاگران تازه درگیر میشویم و میخواهیم بدانیم آنها چه میخواهند و دوست دارند درباره چه چیزهایی بشنوند. سیاست، پاسخ این درخواست نیست. هنر است که پاسخ مورد نظر را میدهد.