سینمای فلسطین در چند سال اخیر دیدنیترین و مطرحترین سینمای جهان عرب شده است. فیلمسازان فلسطینی نهتنها در جهان عرب، بلکه در دنیای سینما هم اسمورسمی پیدا کردهاند. کارگردانان مطرح فلسطینی با نگاههای متفاوت ولی کاملاً سینمایی به مسائل کشورشان پرداختهاند.
ایلیا سلیمان با دید سوررئالیستی و ابسوردش فیلمهای دخالت الهی (2002) و زمانی که باقی میماند (2009) را ساخته است، در صورتی که فیلمهای هانی ابواسعد، مانند اینک بهشت (2005) و عمر (2013) کاملاً سیاسیاند و مستقیم میروند به عمق مشکلها و مصیبتها (بهتر است فیلم بیارزش و هالیوودی کوهی بین ما را که امسال ساخت فراموش کنیم).
آن ماری جاسر در فیلمهایی مانند نمک این دریا (2008) و وقتی تو را دیدم (2012) مسائل سیاسی فلسطین را با ظرافت و مهارت در روابط خانوادگی و زندگی روزمره جای داده است. جاسر با آخرین فیلمش واجب به جشنواره بینالمللی فیلم دبی آمده بود؛ فیلمی که در آن سختیهای زندگی در فلسطین را لابهلای گفتوگوهای یک پدر و پسر نهفته است. پدر در ناصره زندگی میکند ولی پسرش را - که سرش بوی قرمهسبزی میداد - به ایتالیا فرستاده تا با رفتار و سخنانش برای خود و خانوادهاش دردسر ایجاد نکند. حالا پسر برای عروسی خواهرش چند روزی به ناصره آمده است و پدر و پسر با خودرو به دور شهر میگردند تا دعوتنامههای عروسی را به فامیل و دوستان بدهند. پدر دوست دارد پسرش به زادگاه خود بازگردد و با دختری فلسطینی ازدواج کند. بحثهای پدر و پسر که دو دیدگاه کاملاً متفاوت به وضع فلسطین دارند - پدر با همهی مشکلها کنار آمده است ولی پسر زندگی در سرزمین اشغالشدهاش را نمیتواند بپذیرد - موتور چرخش فیلم است. نقشهای پدر و پسر را یک پدر و پسر حقیقی محمد و صالح بکری بازی کردهاند.
واجب تندیسهای بهترین فیلم و بهترین بازیگر مرد (که مشترکاً به محمد و صالح بکری داده شد) را در جشنواره دبی برنده شد. این گفتوگوی اختصای پیش از اعلام برندگان با آن ماری جاسر انجام شده است.
سینمای فلسطین به نظر من گیراترین سینمای دنیای عرب است. شما امکانات کشورهای ثروتمند عرب را ندارید، اما فیلمسازانی مثل شما، ایلیا سلیمان، هانی ابواسعد و رشید مشراوی فیلمهای بسیار خوبی ساختهاند. فکر میکنید چرا چنین سینمای قدرتمندی دارید؟
ممنون از لطفتان. فکر میکنم این وضع شامل حال بسیاری از کشورها میشود. یک نمونهی خوبش ایران است. زمانی که محدودیتها وجود دارند، چه مالی و چه سیاسی، فکر میکنم فیلمسازها سختتر به کارشان و چگونگی انجامش میاندیشند؛ چون همه چیز و همه کس علیه شما هستند. به نظرم این موضوع به خلاقیت کمک میکند به خاطر اینکه شما باید راهحلهایی برای برخورد با این مشکلها پیدا کنید؛ همچنین باید به کارتان اعتقاد داشته باشید چون اگر بخواهید میتوانید سراغ کارهای بسیار سادهتری بروید و مشغول شوید!
وقتی فلسطینی هستید و در کشورتان فیلم میسازید، بسیار دشوارست که سیاست را از سینما جدا کنید. اما موضوعی که در فیلمهای شما دوست دارم شیوهای است که به کار میبرید و سیاست را با ظرافت درون داستان جای میدهید. مطالب سیاسی را در اخباری که از رادیوی خودرو پخش میشود یا در میان گفتوگوهای خانوادگی به تماشاگر میرسانید که خیلی تفاوت دارد با فیلمهایی که آشکارا سیاسی هستند، مانند آثار هانی ابواسعد.
خب من به روابط خانوادگی علاقهمندم و سیاست هم آنجا هست. همیشه هست. در یک دنیای بسیار سیاسی زندگی میکنیم. هیچ فیلمی نیست که سیاسی نباشد. فکر میکنم آن چیزهایی که دوست دارم در سینما کاوش کنم، واضح و سیاهوسفید نیستند. برای همین است که برای مثال به ساخت واجب علاقهمند شدم. میدانیم که اشغال نظامی در ناصره چیست. این خیلی آشکار است. علاقهی من به خود مکان است. من به ناصره آمدم برای اینکه شهر تحت اشغال است. نمیدانم فیلم کوتاهم مانند بیست غیرممکنها را دیدهاید یا نه، اما ترجیح میدهم در فیلمهایم به زندگی روزمره و مسائل پیشپاافتاده نگاه کنم تا به مشکلهایی که علنی هستند؛ چون ما از پیش پاسخ آن مسائل را میدانیم؛ یعنی شما میدانید که خشونت درست نیست. اما خشونتهای زندگی روزمره سؤالهای بیشتری را مطرح میکنند.
یافتن سرمایهگذار برای فیلمهای فلسطینی چهقدر سخت یا آسان است؟
خیلی سخت است و همین طور هم سختتر میشود. نمک این دریا یک فیلم کمبودجه بود و وقتی تو را دیدم بودجهاش حتی کمتر بود؛ و واجب حتی از آن هم بودجهاش کمتر بود. شما در حرفهتان قرار است مرتب پلههای ترقی را طی کنید ولی به نظر میرسد که در مورد من برعکس است! این مشکل بازار کنونی است که برای سینمای مستقل خوب نیست.
شما مدرس هم هستید. در چه رشتههایی تدریس میکنید؟
من سینما تدریس میکنم؛ فیلمنامهنویسی، کارگردانی و تاریخ سینما. در ضمن برای خیلی از فیلمسازان جوان منتور (مشاور) هستم؛ این موضوع برای من خیلی اهمیت دارد چون وقتی شروع به فیلمسازی کردم، هیچ منتوری نداشتم و عقیده دارم ما باید با هم کار کنیم تا فیلمساز بشویم.
ابواسعد امسال فیلم هالیوودی با عنوان «کوهی بین ما» ساخته است. رفتن به هالیوود، هدف نهایی شما هم هست یا دوست دارید به همین رویه ادامه دهید؟
برای هانی ابواسعد، بله. او همیشه دلش میخواست به آنجا برود. ولی من، نه. من به آن نوع سینما دلبستگی ندارم. من پیش از اینکه فیلمساز شوم در لسآنجلس کار کردم و از آنجا نفرت داشتم. از سیستم فیلمسازی و فیلمهایی که آنجا ساخته میشدند، متنفر بودم. آنها فیلمهایی نبودند که روی من تأثیر بگذارند. برای همین آنجا را ترک کردم و خیال بازگشت هم ندارم.
نظرتان درباره سینمای ایران چیست؟
من طرفدار سرسخت سینمای ایران هستم. وقتی شروع به یادگیری فیلمسازی کردم، سینمای ایران روی من خیلی تأثیر گذاشت؛ و حتی واجب از خیلی لحاظ ادای احترامی است به سینمای ایران. تمرکز فیلم روی دو نفر است که در یک خودرو دور شهر میگردند؛ و این وضعیت قطعاً به خاطر تأثیر سینمای ایران روی من شکل گرفته است.