هیروکازو کورهدا در ارتباط با نوع بازی گرفتن از بازیگران کودکش میگوید: «چیزهای مختلفی را در اختیارشان میگذارم تا تمرین و تلاش کنند. اما هیچ وقت چیزی به اسم داستان یا فیلمنامه به دستشان نمیدهم.» منتقدان ژاپنی این شیوه کار با بازیگران را در ژاپن، تازه و بدیع میدانند. به هر حال سیزدهمین ساخته سینمایی کورهدای 56ساله در گیشه به یک بلاکباستر بدل شده است و حالا هم شانس بسیار زیادی دارد تا جزو پنج نامزد اسکار بهترین فیلم خارجیزبان قرار بگیرد. او که در فیلمش به ستایش از پیوندهای خانوادگی میپردازد، تمایلی به کارگردانی فیلمی صد میلیون دلاری در هالیوود ندارد و کار در سرزمین مادریاش را ترجیح میدهد. اما او از بحثها و جدلهای تندی که پیرامون فیلمش در ژاپن درگرفته، ناراحت به نظر میرسد. با وجود این، منتقدان از او به عنوان پیشگام بحث درباره ارزشهای خانوادگی و انسانی در یک جامعه صنعتزده اسم میبرند. فروش چهل میلیون دلاری فیلم در سینماها هم نشان داد که عموم تماشاگران با منتقدان همصدا و همراه هستند. شاید سیاستمداران ژاپنی از مطرح شدن مشکلات و معضلات اقتصادی جامعه معاصر ژاپن در دلهدزدها خشنود نباشند، اما کورهدا هم مثل خیلیهای دیگر احساس میکند سینما و فیلم، باید مطرحکننده مسائل و مشکلات روزمره مردم عادی باشد.
برای تماشاگران خارجی که با شرایط ژاپن آشنا نیستند، از شرایط اقتصادی-اجتماعیای بگویید که «دلهدزدها» در آن اتفاق میافتد؟
فقر در ژاپن افزایش یافته و تعداد بیشتری از مردم را دچار کرده است. جامعه در حال پیرشدن است و شمار کسانی که نمیتوانند کار کنند و بازنشسته میشوند، رو به افزایش. تمام این مسائل تأثیر خودش را بر سیستم رفاه اجتماعی میگذارد. احساس میکنم مسبب وضعیت موجود، دولت فعلی است که قول داده بود پول بیشتری را صرف برنامههای رفاهی مردم کند اما در عوض، مقدار زیادی اسلحه از ایالات متحده خرید. اما باید بگویم فیلم من انتقاد به دولت یا سیستم اجتماعی موجود نیست. این یک واقعیت اقتصادی-اجتماعی است و فیلم موضعگیری خاصی نمیکند.
«دلهدزدها» میخواهد گزارش و تفسیری بر نابرابری درآمد در ژاپن باشد؟
این پرسش را زیاد شنیدهام. خیلیها میگویند این فیلم کیفرخواستی علیه چیزی است؟ وقتی از من پرسیده میشود از جامعه، حکومت یا سیستم عصبانی و آزردهخاطرم، جواب منفی میدهم. هیچ کدام از این چیزها نیست و نیت من چیز دیگری است. اگر عصبانیتی وجود دارد، در همه ما وجود دارد. ناراحتی من از این است که چشمانمان را بر آنچه اتفاق میافتد، میبندیم. فیلم را با این ایده و احساس ساختم که ببینم مردم چهقدر به حاشیهها اهمیت میدهند و آنها را قضاوت میکنند.
چرا مضمون خانواده این قدر برایتان اهمیت دارد؟
از یک دیدگاه و منظر کاملاً شخصی، مسأله برایم مهم است. طی پانزده سال گذشته، پدر و مادرم را از دست دادم و خودم پدر شدم. آن زمان بود که متوجه اهمیت نقش فرد در جمع خانواده و نقش اعضا در اتحاد خانواده شدم. این ارتباطات چیزی شبیه قلابهای زنجیر است که نسلی را به نسل بعد گره میزند؛ و این موضوع باشکوه و خیرهکننده و جذابی است.
چه چیزی الهامبخش شما برای کارگردانی چنین داستان خاصی بود؟
پسر کو ندارد نشان از پدر درباره پیوندهای خونی و زمان بود. خانواده را چه چیزی میسازد؟ وقتی این فیلم را تمام کردم، خیلی بیشتر درباره این پرسش فکر کردم. چه چیزی خانواده را تشکیل میدهد؟ آیا فقط پیوند خونی آدمها را به هم وصل میکند؟ اگر خانوادهای را به تصویر بکشیم که بهواسطه جرم و جنایت به هم وصل شدهاند چه؟ این مسأله باعث شد تا تحقیقاتم را با خانوادههای جنایتکار پیش ببرم. خیلی زود به مقالهای برخوردم که درباره خانوادهای بود که کارشان دزدی از مغازهها بود. نوع دزدی خانواده به گونهای بود که در دوران حراج دست به سرقت میزدند و به همین دلیل، مدرکی از کارهایشان به جا نمیگذاشتند. اما پلیس در خانهشان چیزهای باارزشی مثل قلابهای گرانقیمت ماهیگیری پیدا کرد و به همان بهانه دستگیرشان کرد. تصور کردم احتمالاً پدر و پسر خانواده ماهی خیلی دوست داشتهاند و قلابها را برای خودشان نگه داشتهاند. به هر حال این موضوع، جرقه نگارش فیلمنامه را در ذهنم زد و اولین صحنهاش را نوشتم.
راز و رمز بازی گرفتن طبیعی از بازیگران کوچولوی فیلم چیست؟
هیچ رازی وجود ندارد. فقط مدارا کردن با آنها و صبوری است. مجبوری برای مدت زمانی طولانی منتظر بمانی تا موقعیتی خلق شود که آنها بتوانند کاری را که لازم است انجام دهند. پس زمان بیشتری میبرد و قابل مقایسه با میزان وقتی نیست که برای بزرگسالان میگذارید. وقتی کاری را انجام نمیدهند، حتماً دلیلی وجود دارد، مثلاً خستهاند یا گرسنه. شاید هم یک جای کار غلط است. برای مثال شاید آنچه نوشته شده برایشان سخت است و از زبانی استفاده نشده که آنها معمولاً استفاده میکنند. پس طبیعی است که همکاری نمیکنند و حاضر به بیان دیالوگها نیستند. در چنین حالتی به آنها میگویم دیالوگها را آن گونه بیان کنند که دوست دارند.
فیلمبرداری فیلم جدیدتان با عنوان «حقیقت» بهتازگی در کشورهای فرانسه و انگلستان تمام شده است. به ساخت فیلمی در هالیوود فکر کردهاید؟
بیشتر از اینکه به کار در هالیوود فکر کنم، به بازیگرانی فکر میکنم که دوست دارم با آنها همکاری کنم. در حقیقت با ایتن هاک کار کردم. در شگفت بودم فیلمسازی که به زبان ژاپنی حرف میزند، چهگونه میتواند با بازیگران خارجی کار کند اما بعد از حقیقت به این نتیجه رسیدم که از عهدهاش برمیآیم. باورم این است که اگر بازیگران خوبی داشته باشید و ارزشها را با آنها تقسیم کنید، میتوانید بهراحتی کار را جلو ببرید.
نامزدی اسکار برای شما چه معنی و مفهومی دارد؟
تا زمانی که نامزد اسکار نشده بودم، واقعاً نمیدانستم چیست. این نامزدی درها را به شکلهای مختلفی روی من باز و کمک کرد تا بتوانم کار بیشتری به دست بیاورم؛ درست مثل جشنواره کن که موقعیتهایی را برایم به وجود آورد. حالا گزینههای بیشتری برای انتخاب دارم که امیدوار و نسبت به همه چیز خوشبینتر شدهام. البته خوشبینیام در آن حد نیست که فکر کنم ناگهان از یک پروژه گرانقیمت صد میلیون دلاری در هالیوود سر درمیآورم!
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم: