این ضربالمثل را همه شنیدهایم که: «تا سه نشه، بازی نشه.» جشنوارهی فیلم و عکس فناوری و صنعتی «فردا» که دو دورهی اولش به همت جهاد دانشگاهی دانشگاه صنعتی شریف با نام «جهش» برگزار شده بود، دورهی سوم خود را هم پشت سر گذاشت؛ اما هنوز درگیر همان کاستیهای دورههای پیشین است. اگر تا این دوره وجود این کاستیها را به حساب تازهکاری و تجربهی کم و مسائلی از این دست بگذاریم، زین پس مخاطب چنین جشنوارهای انتظار دارد با یک پدیدهی هنری جدی مواجه شود که در آن کارها بر سَبیل بازی نیست.
این جشنواره در روزهای هفتم تا نهم مردادماه امسال در پردیس سینمایی تازهتأسیس چارسو برگزار شد. برنامههای این جشنواره عبارت بودند از فیلمهای بخش مسابقه در چهار بخش مستند، آیتمهای تبلیغاتی (شامل نماهنگ، تیزر و فیلمهای معرفی یک مؤسسهی صنعتی)، داستانی، پویانمایی، فیلمهای دانشجویی و همچنین عکس مستند صنعتی؛ برگزاری چند کارگاه آموزشی، نشست نقد و بررسی کتاب و بزرگداشت شادروان محمدرضا مقدسیان و کامران شیردل.
اما انگار بهواسطهی طبیعت چنین جشنوارهای، به نوعی تجمیع در اراده، برنامهریزی و مدیریت آن نیاز است؛ که البته هنوز نمیتوانیم نشانههای این تجمیع را مشاهده کنیم. با این همه ذهن خوشبین منی که در هر سه دورهی این جشنواره از همکاران نزدیک آنان در برپایی همایشهای تخصصی و این دوره بهعلاوه عضو هیأت انتخاب بودهام، مرا بر آن میدارد که هنوز امیدوار باشم. این را نه بر سبیل نگه داشتن حرمت نمک و نمکدان، که بهواسطهی این واقعیت میگویم که چرخهی اقتصادی مستندسازی صنعتی، این ظرفیت را دارد که بخش مهمی از مستندسازان کشور و افراد فنی مرتبط با آن را به خود جذب کند و از دیگرسو نیاز واحدهای صنعتی به ارتباط با جامعهی مصرفکنندگان، پهنهای است که بهطبع از درون آن امکانهایی برای بروز خلاقیتهای آن بخش از نیروی انسانی فیلمسازی، فراهم آید. این دو عامل اقتضا میکند که چنین جشنوارهای دوام بیابد و البته به حد یک جشنوارهی حرفهای فراروید.
این جشنواره امسال بهواسطهی حضور مسعود نجفی که از چهرههای باسابقهی رسانهها از جمله خبرگزاری ایسنا بوده، انعکاس خبری و مطبوعاتی خوبی داشت؛ اما از لحاظ استقبال مخاطب و خود اهالی حرفهی فیلم، بهتقریب در سکوت برگزار شد و سانسهای بسیار خلوتی را در روزهای برگزاری شاهد بودیم. هرچند در روز آخر و بهواسطهی حضور حمید فرخنژاد در یکی از کارگاهها، اندکی رنگورخسار جشنوارهای به آن اضافه شد، اما چندان تحرکی در کل مجموعه دیده نمیشد. یکی از انتظارات این بود که نشستهای نقدوبررسی فیلمها با حضور فیلمسازان برگزار شود که اصلاً این اتفاق نیفتاد؛ دیگر اینکه در سانسهای جشنواره چهرههای صنعتی بسیار اندکی دیده شدند، در حالی که این فیلمها و آثار بر اساس نیاز آنها سفارش داده شده و ساخته میشوند. به این ترتیب میتوان گفت مهمترین کاستی این جشنواره ضعف در جذب مخاطب بوده است، عارضهای که از نخستین دورهاش در آذرماه سال 89 گریبانگیر آن بود. برای کسی که به سینمای مستند صنعتی علاقه داشته و زیروبم این نوع سینما را در ایران میشناسد، شایان توجه است که پررونقترین جشنواره از این نوع «جشنوارهی فرهنگ و صنعت» بوده که در اسفند 1383 برگزار شد. در آن زمان، هم به دلیل وجود ارادهای هدفمند در مدیریت کلان این جشنواره و هم بهواسطهی تیم حرفهای برگزارکننده (که توسط دفتر جشنوارههای مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی تأمین شده بود) جشنواره از رونق به نسبت چشمگیری برخوردار بود و حتی میشد تعداد زیادی مخاطب عام را در میان تماشاگران مشاهده کرد. اما دولت آن جشنواره متأسفانه مستعجل بود و با تغییر دولت، گویا باید بسیاری از پروندهها و پروژههای فرهنگی به بایگانی سپرده میشد. برای تکمیل اطلاعات خواننده باید این را اضافه کنم که آن جشنواره در راستای فعالیتهای شورای فرهنگ و صنعت بود که توسط سه وزارتخانهی صنایع و معادن، کار و امور اجتماعی و فرهنگ و ارشاد اسلامی تشکیل شده بود و این شورا در مدت تنها یک سال فعالیتش، توانسته بود حرکتی مفید برای توجه جدیتر به مقولات مربوط به ارتباط و تعامل میان صنعت و فعالیتهای هنری گوناگون، در سطح کشور به راه اندازد. آن شورا تعطیل شد و تا سالها خبری از چنین فعالیتهایی نبود تا جهاد دانشگاهی صنعتی شریف به طور مستقل وارد امر جشنوارهی فیلمهای صنعتی شد.
خلاصه اینکه در جشنوارهی امسال انتظاری که میشد در سومین دورهی برگزاری آن داشت، برآورده نشد که هیچ، اندکی هم نسبت به دورهی گذشته به عقب برگشتیم! یکی از نشانههای این امر برگزاری جشنواره در گرمترین روزهای سال و در ایام تعطیلی تقریباً تمام جشنوارهها و رویدادهای فرهنگی بود. با همهی اینها نشانههای مثبتی هم دیده شد که البته به خود جشنواره برنمیگشت: تعدد مستندها و فیلمهای پویانمایی خوبِ مرتبط با صنعت. همین که میشود پویانماییهای بسیار جذابی با محور یا موضوع رسوخ صنعت و فناوری در ارکان زندگی انسانها دید و از آنها لذت برد، نشانهای است دلگرمکننده. برخی از این فیلمها انرژی، طنز، تخیل، قدرت ابتکار و حرفهایگری بسیار بالایی داشتند و خود را بهراحتی به حافظهی بیننده تحمیل میکردند. فیلمهایی مثل جوجهی ماشینی، نمایش مپینگ ساینا، زمینو دستهای ما، نقطهی قرمز و آسفالت به سبک ایرانی حکایت از آیندهی درخشان این حرفه در ایران دارند. در عین حال تعداد مستندهای قابلتأمل چشمگیر بود. مستندهایی مانند اصفهان در بوق کارخانهها، مادرم منیژه معدنکار است، همهی اوراق هویتمن، تار مهرآیین، مهندس مسعود، سمفونی دستها، هواپیمایی هما، من اکبر اعتماد اتم میکنم، عبور از تنگهی زاغ، سامانهی هوشمند ارتباطات خودرویی و... نشانههای دلگرمکنندهی رویکرد به این بخش از سینمای مستند هستند. این که در میان این مستندسازان هم افراد شناختهشده و موسفیدکرده دیده میشوند و هم فیلمسازان کمتر آشنا و جوان، خود یکی از نشانههای اهمیت این بخش از سینمای مستند است و لازم است که رقابت در این بخش جدی گرفته شود. همین هم بود که هیأت داوران از میان حرفهایترین شخصیتهای سینمای کشور برگزیده شده بودند و این، پیامی است به همهی مستندسازان که به گفتهی مصطفی رزاقکریمی (که یکی از دعوتشدگان کارگاههای آموزشی این جشنواره هم بود) به مستندسازی صنعتی به عنوان «زنگ تفریح» نگاه نکنند و کار خود را جدی بگیرند.
به عنوان یکی از نشانههای این نگاه «زنگ تفریح»محور به مستندهای صنعتی، عدم توجه کافی به استفاده از صدای صحنه و اکتفا به موسیقی، یکی از آسیبهایی بود که در بسیاری از مستندهای ارائهشده و حتی راهیافته به بخش مسابقه شاهد بودیم. در حالی که سینمای مستند اساساً عرصهای است برای کاربرد خلاقهی این نوع صدا. کاستی دیگر، وفور فیلمهای معرفیِ صرف یا رپرتاژهای خبری بود، انگار سازندگان یا مالکان این فیلمها تفاوتی میان فیلم مستند و فیلم تبلیغی و گزارشی قائل نیستند. نکتهی دیگر که سعید تارازی در یکی دیگر از کارگاهها بر آن تأکید کرد این بود که عدهای از تهیهکنندگان بدون دلیل از پویانمایی استفاده میکنند؛ مثلاً در برخی فیلمها بخش زیادی اختصاص به نمایش موضوع از طریق پویانمایی بود، در حالی که بهراحتی میشد همان تصویرها را از واقعیت موجود، با دوربین ویدیویی گرفت؟! یکی دیگر از آسیبهایی که سالیان زیادی است دامن مستندسازی صنعتی ایران را گرفته است، تأکید بیدلیل روی اسم و عنوان شرکت سفارشدهنده است؛ عملی که در سینمای مستند صنعتی دنیای پیشرفته، دستکم شصت سال است که کنار نهاده شده. خوشبختانه دبیرخانهی جشنواره به صاحبان فیلمهای راهیافته هشدار داد که اگر نسخهی بدون آرم شرکت سفارشدهنده را به جشنواره ارسال نکنند، از مسابقه کنار گذاشته میشوند؛ و این البته پیام خوبی بود به آن سفارشدهندگان.
در پایان فقط امید است و بس، به بهبود این جشنوارهی لازم و ضروری.