بیستوششمین سالنامهی «فیلم» با مطالب اریژینال و بخشهایی برای مرور فیلمها و رویدادهای سال، آمادهی قرار گرفتن در آرشیو سالانهی شماست و چشمانداز سال ۹5 سینمای ایران را کامل میکند. بسیاری از اطلاعات و مطالب مفیدی که در طول سال به دلیل فشردگی صفحههای مجله و محدودیت فضا، امکان نشر پیدا نمیکنند به کتاب سال موکول میشوند که به صورتی شایسته و مفصل به آنها پرداخته شود. این نکته را در طول سال بارها در بخش فلاشبک و از طرق دیگر به اطلاع خوانندگان رساندیم که اگر بعضی فیلمها در مجله مورد بررسی و نقد قرار نمیگیرند، سهمشان در کتاب سال محفوظ است و آنجا میتوان دربارهشان خواند. همین طور بخش درگذشتگان که در بسیاری از شمارهها جایش خالی بود و اکنون در کتاب سال صفحههای مفصلی به آن اختصاص داده شده است.
26 سال پیش، زمانی که برای اولین بار ایدهی انتشار مجموعهای مفصل درباره مسیر پیمودهی سینمای ایران در طول سال مطرح شد، شاید کسی تصور نمیکرد که یک سالنامهی قطور با بیش از سیصد صفحه مطلب و دهها عکس و فهرست و جدول برای پوشش رویدادهای سالانهی سینمای ایران تکافو نکند. اکنون سالها از آن زمان و از دورانی که سینمای ایران در طول سال کلاً چهلپنجاه فیلم اکرانشده داشت و هفتهشت جشنوارهی سینمایی و کتابهای منتشرشدهاش بهزحمت به شصتهفتاد اثر جدید میرسید گذشته و چرخهی حیات این سینما با تمام گستردگی و عرضوطولش در اوج پویایی است. ثبت و ضبط رویدادها (لااقل مهمترین رویدادها) سال به سال دشوارتر میشود و مدتی بعد وقتی محققان و جستوجوگران به این دوران نگاه میکنند شاید معدود منابع مکتوب معتبر و قابلاتکایی برای بازتاب واقعیت تاریخی سینمای زمانهی ما وجود داشته باشد. سالنامة «فیلم» با این هدف منتشر میشود که این جای خالی را تا حدی پر کند. در روزگار سایتها و صفحههای مجازی که هیولاوار مشغول تولید و مصرف و سپس فراموشی اطلاعاتاند، ثبت اسناد و آمارهای اساسی و تهیهی چشماندازی کامل و چندوجهی، به لجبازی و پنجهانداختن با آداب زمانه شبیهتر است تا کوششی حرفهای برای تولید مجموعهای راهگشا. اما با تمام دشواریها ما هنوز این چرخ را در حرکت نگه داشتهایم و امسال هم سالنامهی «فیلم» را به مثابه آینهای در برابر موجودیت و گردش کار سینمای ایران پیش روی شما گذاشتهایم.
سال ۱۳۹5 برای سینمای ایران سال پربار و پرکار و پرفیلمی بود و ما هم برای پوشش تمام رویدادها و گوشهوکنار سینما کار سختی پیش رو داشتیم. مرور هفده شمارهی اخیر ماهنامهی «فیلم» نشاندهندهی تلاشی است که همکارانمان در تحریریه و گروه نویسندگان و منتقدان مجله، برای عقب نماندن از جریان پرشتاب رویدادها و اکران پروپیمان سینماها انجام دادهاند. با این همه بهناچار کموکسریهایی وجود دارد که مثل همیشه با اتکا به نگاه مهربان و خطاپوش همراهان همیشگیمان از کنارش عبور کردیم و امیدواریم در آینده کمتر شود. در پایان این مسیر پرفرازونشیب، جمعبندی چنین سال پرفیلم و پرماجرایی جز با تکیه بر «کتاب سال سینمای ایران» (سالنامهی «فیلم») ممکن نیست. در واقع این مجموعهی مفصل سیصدوچند صفحهای مکمل شمارههای سالانهی مجله است و پروندهی رویدادهای سینمای ایران را کامل میکند؛ از معرفی و بررسی تفصیلی تمام فیلمهای اکرانشده تا مرور جشنوارهها و کتابهای سینمایی و حاشیهنگاری رویدادهای مهم سالی که گذشت و در نهایت یادی از درگذشتگان سینمای ایران. این مجموعه با یک پروندهی حدوداً صدصفحهای تکمیل میشود که موضوعش «فیلمبرداری در سینمای ایران» است و به ضمیمهاش نظرخواهی از منتقدان درباره بهترین فیلمهای سال قرار گرفته است. خیلیها مشتاق بودند نتیجهی این نظرخواهی زودتر منتشر شود تا معلوم شود بین دو فیلم ستایششدهی ابد و یک روز (سعید روستایی) و فروشنده (اصغر فرهادی) کدام یک در صدر جدول برگزیدگان منتقدان قرار میگیرند؛ و جالب است که برتری فیلم فرهادی با سه امتیاز بیشتر در بخش بهترین فیلم برگزیدهی منتقدان، با پیشتازی فیلم روستایی در مجموع امتیازها جبران شد. فیلمهای توجهبرانگیز دیگری چون اژدها وارد میشود (مانی حقیقی) و ایستاده در غبار (محمدحسین مهدویان) نیز در بخشهای مختلف امتیازهای بالایی کسب کردند. مرور جدول برگزیدگان نتایج جالبی به دنبال دارد و با خواندن آرای منتقدان میتوان به چشماندازی جامع از اکران 95 رسید. این نظرخواهی را میتوان مکمل بخش مفصل مرور اکران در نظر گرفت و از مقایسهی این دو بخش به استنتاج درباره کیفیت سالی که گذشت نشست.
بیستوششمین پروندهی کتاب سال سینمای ایران به فیلمبرداری اختصاص دارد؛ حرفهای که اصلاً سینما با آن متولد شد؛ یعنی در نبود کارگردان، میشود فیلم ساخت ولی بدون دوربین و فیلمبردار، نه. قصهی فیلمبرداری هم طولانی است. تاریخش جذاب است. دورههای مختلفی به خود دیده است. از روزگار فیلمهای پُزتیو اولیه تا نگاتیوهای هشت و شانزده میلیمتری تا دوران دیجیتال. معتبرترین جوایز بینالمللی این رشته را گرفتهایم و تعداد فیلمبرداران درجهیکمان از تعداد انگشتان دو دست بیشتر است. وضعیتی که در بسیاری از حوزههای سینمای ما صادق نیست. تعدادی از ماندگارترین چهرههای تاریخ سینمای ما در این عرصه فعالیت کردهاند. از نصرتالله کنی، مازیار پرتو، هوشنگ بهارلو، نعمت حقیقی و مهرداد فخیمی تا محمود کلاری و علیرضا زریندست و حسین جعفریان و... هومن بهمنش و بایرام فضلی و حمید خضوعیابیانه و... نام هر یک از اینها یادآور هزاران نمایی است که مثل نقشهایی حکشده بر سنگ در ذهن سینمادوستان ماندگارند. سینمای ایران به آنها مدیون است. اگر شناخت عمیقی از تصویر و ریتم نداشتند، اگر در هر لوکیشن مناسبتترین جای دوربین را نمییافتند، اگر بهترین زاویهی چهرهی بازیگران را نمیشناختند، قطعاً بسیاری از تصاویر سینمایی سالها در ذهن ما نمیماند تا با آنها خاطرهبازی کنیم و سینما جزئی جداییناپذیر از زندگیمان شود. باز هم میگوییم که به آنها مدیونیم. وقتش رسیده بود (و شاید اصلاً دیر شده بود) که به سراغشان برویم و حرفهایشان را بشنویم و از راه پیموده و نگاه عمیق و عاشقانهشان به سینما بنویسیم. بگذارید کمی روراستتر حرف بزنیم؛ در هر عرصهای کسانی به امید کسب درآمد وارد میشوند و به محض ورود دنبال راههایی برای گرفتن رانت میگردند. اما کسی که فیلمبرداری را میآموزد، فقط و فقط عاشق سینماست. برای ورود به هر قیمتی به سینما و پلکیدن و لذت بردن و پولی به جیب زدن، کسی فیلمبردار نمیشود. راههای سادهتری وجود دارد. آن کسی که دشواری آموختن این حرفه و مرارت تسلط به جزییات دوربینهای جورواجور را تحمل میکند و سر صحنه چشم همه به اوست که کی دوربینش آماده میشود و نورش را میچیند که شروع کنند، فقط به سینما میاندیشد. بخش زیادی از وقتهای استراحت گروههای تولید زمانی است که فیلمبردار و دستیارانش مشغول آمادهسازی نور و دوربین برای سکانس بعدیاند. فیلمبرداری در سینمای ایران، لابهلای غرغرها و «وقت کمه» شنیدنها، یک عشقبازی بیوقفه است. این شماره را به این گروه از عاشقان سینما تقدیم میکنیم. در پایان سالی که گفتیم سال اتفاقهای بزرگ بود، این کتاب را به کسانی پیشکش میکنیم که خاطرههایی بزرگ و ارزشمند برایمان ساختهاند و پیشاپیش پوزش میخواهیم اگر کموکسریهایی هست. کتاب سال 96 را به نیت رسیدن به شناختنامهی جامع فیلمبرداری در سینمای ایران آغاز نکردیم. امیدمان این بود که این کتاب بهانهای شود برای شروع بحثهای جدیتر. برای دیدن کسانی که به اقتضای حرفهشان محکوم به دیدهنشدناند؛ عاشقان فروتن و همزاد سینما.
سالی که گذشت با همهی زشتیها و زیباییهایش، لحظههای سخت و آسان و اتفاقهای خوشایند و ناگوارش، تکهای دیگر از پازل بزرگ سینمای ایران بود و دورنمای این سینما را به اندازهی یک قطعه کاملتر کرد. اکنون در آستانهی سال نو و در شرایطی که همه چیز سر به سوی نو شدن دارد، میتوان به نقد اتفاقهای ناپسند نشست و از ماحصل رویدادها و کشمکشها برای آینده درس گرفت. ادامه دادن حاشیههای منفی و انتقال کینهها و دلخوریها به سال آینده، ضرری همهجانبه برای همهی طرفهای ماجراست و تجربه نشان داده است که حاصلش جز اتلاف نیروها و هدر رفتن امکانهای مثبت نخواهد بود.
در آستانهی بهار برای خوانندگان وفادار ماهنامهی «فیلم» جز بهترین آرزوها و صمیمانهترین شادباشها تحفهای نداریم. نوروز بر شما و عزیزانتان مبارک باد، ایام به کام، حال خوبتان بر دوام...