مرور کارنامه و عملکرد چند چهرهی سینمایی برتر سال 1396 را با دو بازیگری ادامه میدهیم که این روزها با مصادره (مهران احمدی) در اکران حضور دارند و در نقش پدر و پسری جای گرفتهاند که واقعاً برای هم ساخته شدهاند! به هر حال این دو بازیگر/ کارگردان موفق سینمای ایران هم از موفقترین هنرمندان در سالها و چهبسا دهههای اخیر بودهاند. در ادامه باید دوباره اشاره کنیم که با اغلب این چهرهها، گفتوگوی کوتاهی شده است و ترکیب شنیدهها و دیدهها و تحلیل نویسنده مورد استفاده قرار گرفته تا مجموعه مطالبی مختصر و مفید درباره سینماگرانی آماده شود که سعی میکنند نهفقط به نقطهی اوج برسند بلکه در تداوم خط پروازشان بکوشند و خود را بهروز نگه دارند و با توجه به تحلیل و نقد کارشناسان و منتقدان، ضعفهای خود را برطرف کنند. متنهای پیش رو را محسن جعفریراد، پوریا ذوالفقاری و دامون قنبرزاده نوشتهاند.
رضا عطاران
برند دائمی
نمیتوان از چهرههای برتر سال گفت و اسم رضا عطاران را نیاورد. او در پانتئون سینمای ایران همیشه جایی در میان برترینها دارد که امسال با نهنگ عنبر2 و فروش 21 میلیارد تومانی، تأثیرگذاریاش نزد مخاطب سینما را به رخ کشید. عطاران کمکم دارد تمام رکوردها را از آن خودش میکند. او که سال قبل رکورد بیشترین مخاطب را با دو و نیم میلیون بیننده با من سالوادور نیستم شکست، تنها بازیگر بعد از انقلاب است که در پنجاه سالگی همچنان سوپراستار است و پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران را از آن خود کرده است.
نهنگ عنبر2 در اکران دوم نوروز روی پرده رفت. خیلیها قسمت دوم را از قسمت اول ضعیفتر دانستند چون فیلمنامهی بهشدت لاغری دارد و میشود گفت کل اثرگذاریاش بر اساس بازی عطاران و خلاقیتش بنا شده است. او با شوخوشنگی و آواز خواندن و شوخیهای تصویری که با مناسبات فرهنگی و اجتماعی و سیاسی چند دههی اخیر میشود، توانست خیلی سریع نظر مثبت مخاطبان را جلب کند و بهتنهایی سهم حداکثری در فروش فیلم داشته باشد.
او در نهنگ عنبر2 نقش ارژنگ صنوبر را بازی کرد که در روز عروسیاش فراز و فرودهای رابطهاش با رؤیا را مرور میکند. یکی از امتیازات مثبت عطاران توجهی است که به نقش چهرهپردازی و حرکات بدن و طرز راه رفتن در تشریح شخصیت رضا شده است. رضا شناسنامهی چندانی به عنوان یک شخصیت کلاسیک ندارد و بیشتر قرار است در یک فیلم موزیکال و مفرح حضور پرشور، بامزه و کمیکی داشته باشد که عطاران با درک درست شوخیها و شیرینی ذاتیاش توانسته راوی خوبی برای اشاره به برخی مناسبتهای دههی 1360 باشد. او که در نهنگ عنبر1 حرکات موزون جالبی داشت، در نهنگ عنبر2 چند رقص دستهجمعی و هماهنگ را تجربه کرد تا از این لحاظ هم مهارت بدن و لوندی صورتش را تثبیت کند. او علاوه بر نهنگ عنبر2 اکران هفت و پنج دقیقه را در گروه هنر و تجربه داشت که اولین فیلمش در این گروه بود و البته توجه چندانی را جلب نکرد.
عطاران از ابتدای سال، بیشتر در خارج از کشور سر فیلمبرداری بود تا در ایران. ابتدا برای چهارمین بار با رضا کاهانی در ما شما را دوست داریم خانم یایا همکاری کرد که به طور کامل در تایلند فیلمبرداری شد و هنوز سرنوشتش نامعلوم است. سپس در هزارپا بازی کرد که خیلیها آن را به عنوان یکی از گزینههای پرفروش سال جدید ارزیابی میکنند. در این فیلم یک بار دیگر حضور در حالوهوای دههی شصت را با گریم متفاوت تجربه کرد. در کل، در بازیهای جدیدش همواره گریمهای متفاوت و عجیبی دارد؛ بهخصوص در مصادره که در دو مقطع زمانی دو گریم جالب دارد که نشان میدهد یکی از بهترین صورتها را برای گریم دارد؛ فیلمی که بیشترش در ارمنستان فیلمبرداری شد. مصادره در جشنواره فجر اکران شد و پاسکاری حسی او با پارتنری مثل سیدی و دیگران آن قدر خوب بود که بر خلاف خود فیلم که توجه چندانی جلب نکرد، بازی او تحسین شد تا حدی که نامزد سیمرغ هم شد. البته برخی هم بازی و شخصیت او را تکراری دانستند. عطاران در این فیلم نقش مردی بسیار سادهلوح را دارد که چند روز پس از پیروزی انقلاب به ادارهی ساواک رفته است تا شغل خود را ادامه دهد و بدین شکل دستگیر میشود! او که آخرین فیلمش در مقام کارگردان، دراکولا، فروشی کمتر از حد انتظار داشت، در لازانیا در حرکتی جالب، سکانس پایان فیلم را کارگردانی کرد تا برای لحظاتی هرچند کوتاه حضور در پشت دوربین را هم در سال 96 تجربه کند.
با اکران مصادره در نوروز 97 حالا او میتواند نه در اکران دوم که در همین ابتدای سال عیارش را یک بار دیگر برای رکوردشکنی اثبات کند. البته فیلم کاهانی هم طبق شنیدهها یکی از گزینههای نوروزی بود که در نهایت برای اکرانهای بعدی آماده میشود. از معدود مصاحبههای تصویری او قرار گرفتن در کنار جواد عزتی و امین حیایی در مصاحبه با مجلهی دنیای تصویر بود که در یک میزانسن بامزه و فرم مفرح که برای مصاحبه انتخاب شده بود، حرفهای جالبی درباره علاقهمندیهایش به سینما زد: «اولین باری که به سینما رفتم با دعوای خانوادگی ما با بلیتفروش همراه شد. پدرم میگفت این چه فیلمی است؟! من هم چیزی حالیام نمیشد و فقط نگاه میکردم. اوایل فیلم از سالن خارج شدیم و با این فیلم من به سینما علاقهمند شدم! او در این مصاحبه از همه کمتر حرف زد و یک بار دیگر ثابت کرد که یکی از سختترین مصاحبهها را با او میتوان گرفت؛ بهخصوص با آن خندههای انفجاری معروفش و سکوت کشدار که بیشتر خودش را بیتفاوت نشان میدهد، در صورتی که پرواضح است برای همهی نقشهایش و در فرامتن برای تکتک حرکاتش در محافل عمومی و مصاحبهها نقشهی راه دارد و هدفمند رفتار میکند. یکی از نشانههای این نقشهی راه و هدفمندی، میزان دستمزدش در فیلمهای سینمایی است. او به جایگاهی رسیده که سازندگان فیلم را مجاب میکند تا دستمزد کمتری بگیرد اما در سود فروش فیلم سهیم شود که کمتر بازیگری در سینمای ایران به چنین موقعیتی رسیده است. عطاران که در سال جدید وارد ششمین دهه از زندگیاش میشود با وجود بیش از ده فیلم پرفروش در اکرانهای سالانه، نقش مهمی در رونق گیشهها دارد که باید دید این نقشآفرینی در سالهای پیش رو چه سرانجامی دارد.
هومن سیدی
کارگردان ستاره
سال 96 سال درخشش توأمان هومن سیدی در بازیگری و در پشت دوربین به عنوان نویسنده و کارگردان و تدوینگر بود که توانست خودش را در فهرست معدود کسانی قرار دهد که در هر دو رشته جزو بهترینها و محبوبترینهاست.
سیدی ابتدای سال با بازی در سریال عاشقانه آن قدر موفق ظاهر شد که خیلیها فقط به خاطر اشتیاق دنبال کردن بازی او این سریال را دنبال میکردند. چرا که برعکس اغلب شخصیتها که سرد و تلخ و جدی بودند او با توجه به شخصیتپردازی شوخوشنگ و سرخوشانهی پیمان توانست بهخوبی هم از بار تلخ سریال بکاهد، هم شیرینی ذاتیاش را به عنوان ابزاری برای ارائهی بهتر نقش استفاده کند. به عنوان مثال در ادای کلمات با استفاده از نوعی رهایی و بیخیالی و بازیگوشی، جذابترین دیالوگها را به کار برد. البته ویژگیهای این نقش قبلاً هم در او دیده شده بود، از جمله در من دیئگو مارادونا هستم که سیمرغ جشنواره را برایش به ارمغان آورد؛ اما در عاشقانه تأثیر گستردهتری نسبت به فیلم بهرام توکلی داشت.
سیدی در اکران، دو فیلم آذر و پل خواب را هم داشت که اولی توجه چندانی را جلب نکرد اما در دومی حضور مؤثری داشت و در قالب یک راننده آژانس، در یکی از صحنهها با مونولوگی طولانی همان شوخوشنگی آشنایش را ارائه کرد که به یکی از سکانسهای جذاب فیلم تبدیل شد.
جشنواره سیوششم، فرصت به رخ کشیدن مهارتهای تکنیکی و داناییهای زیباییشناختی او در کارگردانی بود. طوری که در تمام نظرسنجیهای رسانهها و منتقدان هم به عنوان بهترین فیلم انتخاب شد؛ از جمله نظرسنجی مجلهی «فیلم» که هم فیلمنامه و هم کارگردانیاش مورد استقبال قرار گرفت تا به طور همهجانبه در پنجمین فیلمش به قلهی موفقیت دست پیدا کند. او با دریافت سیمرغهایی برای فیلمنامه، هنر و تجربه و برگزیدهی تماشاگران نشان داد که حالا دیگر به سینماگری حائز اهمیت و محبوب مخاطبان خاص و عام بدل شده است.
سیدی در مغزهای کوچک زنگزده سراغ زندگی بیهویت و سرشار از خشونت و حسرت و آوارگی آدمهایی از حاشیهی شهر رفته بود که طبق ادعای فیلم، همگی گوسفندان تحت امر چوپان بودند و از خودشان حرف و هویت و شناسنامه و آیندهای نداشتند. سیدی هم در ترسیم جزییات زندگی این طبقه موفق عمل کرد تا خیلیها کار او را بهتر و کاملتر از فیلمی مثل ابد و یک روز بدانند و هم در اجرا اثری شکیل و شستهورفته و شورانگیز ارائه کرد؛ بهخصوص در توجه به طراحی صحنه و موسیقی متناسب با حالوهوای شخصیتها، عناصر بصری و گرافیک در خدمت زوال، حداقل شناسههای انسانی و از اینها پررنگتر، هدایت بازیگرانی که توقع بازی تکراری از آنها میرفت اما سیدی طبق معمول با شناخت کامل مهارتهایشان و نیز با استفاده از تجربهی بازیگریاش توانست بهترین بازیهای جشنواره را رقم بزند. نوید محمدزاده و فرهاد اصلانی توقعات را به خوبی برآورده کردند. اما ظرافت سیدی در انتخاب و هدایت بازیگران دیگر هم برجسته شد؛ بازیگرانی که از میان شاگردانش و داوطلبان بازیگری که برای او فیلم فرستاده بودند انتخاب شدند و حتی شخصیت مادر خانواده (ژالهوند) را از میان کسانی انتخاب کرد که قبلاً تجربهی زندگی در چنین جغرافیا و خانوادهای را داشت و با راهنماییهای به اندازهی سیدی، نقش را بازی که نه، بلکه زندگی کرد. بازیگرانی مثل نوید پورفرج، مرجان اتفاقیان و... که در اغلب نظرسنجیها مورد تحسین قرار گرفتند؛ بهخصوص پورفرج که در اولین حضور جدیاش نامزد سیمرغ شد و برخی از منتقدان او را به عنوان بهترین بازیگر نقش مکمل جشنواره انتخاب کردند.
در کنار مغزهای کوچک زنگزده، سیدی مصادره را هم به عنوان بازیگر داشت که در نقش پسر رضا عطاران سهم مهمی در خلق حالوهوای کمدی و مفرح فیلم داشت و با قطعی شدن فیلم برای اکران نوروز، میتواند از همین ابتدای سال جزو پرفروشها قرار گیرد. اواخر سال نیز سریال گلشیفته با گریم عجیبی از او در شبکهی نمایش خانگی عرضه شد که نقش یک خبرنگار جنجالی را بازی میکند که البته با چند قسمت نمیتوان بازیاش را ارزیابی کرد. سیدی روزهای اول سال 97 را به عنوان نقش اول فیلم نرگس آبیار با عنوان شبی که ماه کامل شد بازی میکند تا جزو پرکارترین بازیگران در چند سال اخیر باشد. او گفته که در سال جدید قصد کارگردانی ندارد و بیشتر تمرکزش را برای بازیگری گذاشته است.