اگر تهران را به عنوان یک کلانشهر در نظر بگیریم، بازنمایی آن در سینمای ایران ابعاد مختلفی دارد که دستکم چند مؤلفه و شاخص را میتوان برایش در نظر گرفت، از جمله معماری، آداب و رسوم شهری، طبقات و اقشار اجتماعی، مشاغل، خیابان و اماکن عمومی، مهاجرت و... هر کدام از اینها میتواند سر فصل این بررسی قرار بگیرد و در ذیل آنها فیلمهای مختلف را فهرست کرد. در این سیر تحول میتوان بهنوعی تاریخ اجتماعی این شهر و چهبسا کشور را نیز مرور کرد مثلاً سیر تحولات مدرنیته از نوع لباس پوشیدن یا نوع اتومبیل و خیابانبندی و تکنولوژیهای مدرن - از تماشای فیلمهای دهه 1360 تا کنون - میتوان صورتبندی کرد؛ مثلاً در فیلمهای اجتماعی دهه شصت اگر تصویر قهوهخانه را در تهران میدیدیم، در دهه هشتاد کافیشاپها جایگزین شدهاند؛ یا استفاده از مترو به عنوان وسیله نقلیه عمومی که در دهه شصت جایی در تصاویر شهری نداشت.
جالب اینکه بهواسطه توسعه تکنولوژی بهویژه در تهران به عنوان پایتخت، اکنون نه سطح شهر که زیر پوست شهر (مترو) هم به لوکیشن قصهها بدل شده است و در واقع از طریق مقایسه آثار دهههای شصت و هشتاد میتوان رشد و توسعه شهری را در تهران به شکل ملموسی حس کرد. ضمن اینکه توسعه شهری در تهران به فیلمسازان این امکان را داده است تا از تنوع لوکیشنی بیشتری برخوردار باشند و آن را در خدمت بسط درام قرار دهند مثل همین مترو یا مثلاً چند سال پیش که تازه تونل رسالت افتتاح شده بود و در جشنواره فجر شاهد چند فیلم بودیم که از این مکان شهری در قصه خود استفاده کرده بودند.
در سینمای بعد از انقلاب کمتر شاهد فیلمی بودیم که با نگاهی شهرشناسانه، به تهران به عنوان موقعیت جغرافیایی قصهاش نگاه کند و شاید مهمترین فیلم، طهران تهرانِ داریوش مهرجویی و مهدی کرمپور باشد که به همت شهرداری تهران ساخته شد. در این فیلم قصه بهانهای است تا به معرفی شهر تهران پرداخته شود؛ مثلاً در اپیزود اول به بهانه تهرانگردی یک گروه گردشگری، شاهد تصویری از نقاط مختلف تهران هستیم و البته بناهای تاریخی و مدرن آن، از کاخ گلستان گرفته تا برج میلاد. اما در اپیزود دوم درباره رفتارشناسی نسل جوان پایتختنشین قصهای روایت میشود و در واقع میتوان این فیلم را نوعی تهرانشناسی سینمایی از منظر سختافزاری و نرمافزاری تعریف کرد. البته در همین راستا برای نخستن بار یک فیلم مستند هم روی پرده سینماها رفت به نام تهران انار ندارد که مستقیم به سیر تاریخی شهر تهران و مسائل و مشکلاتش میپرداخت.
داریوش مهرجویی و مسعود کیمیایی از جمله کارگردانهایی هستند که شاید بهواسطه تهرانیبودنشان به این شهر توجه خاصی داشتهاند. مهرجویی به غیر از طهران تهران در نارنجیپوش نیز به بهانه پرداختن به موضوع نظافت شهری و فردی، توجه و مراقبت از تهران و محیط زیست آن را دستمایه روایتش قرار داد. اجارهنشینهای او نیز از جمله فیلمهایی است که به مشکلات و مصایب آپارتماننشینی - که در دهه شصت در تهران رو به گسترش رفت - پرداخته است و با نگاه آسیبشناسی به مسأله بسازوبفروشی در پایتخت و حواشی آن میپردازد.
مسعود کیمیایی نیز همواره به دلیل علاقه به تهران قدیم اهتمام ویژهای به بازنمایی شهر تهران در آثارش داشت. محاکمه در خیابان که اساساً یک فیلم شهری است و ما شاهد نماهای زیبایی از تهران بهویژه خیابانهای مختلفش به شکل سیاهوسفید هستیم یا در متروپل که عنوانش هم نسبت معنایی با مفهوم شهر دارد، به یک سینمای قدیمی در لالهزار ارجاع میدهد که گویی یک نوع ادای دین به این خیابان معروف تئاتر و سینمایی در شهر تهران است. در واقع، در زبان و ساختار سینمایی کیمیایی میتوان یک نوع حس نوستالژیک به تهران قدیم را ردیابی کرد، بهویژه اماکن و بناهای قدیمی و سنتی. ضمن اینکه توجه او به مناطق جنوب شهر و مناسبات فرهنگی آن را نباید دستکم گرفت. اساساً در سینمای ما بهویژه اوایل انقلاب و دهه شصت توجه به مناطق پایین شهر بهواسطه برخی دلایل ایدئولوژیک بیشتر بوده است. در یک دهه اخیر نیز بهواسطه شکاف طبقاتی و پررنگ شدن مرز بین بالا و پایین شهر، مقایسه این دو منطقه تهران جایگاه بیشتری در سینمای ایران پیدا کرده است. دو نمونه بارز آن را میتوان فیلمهای آواز گنجشکهای مجید مجیدی و ریسمان باز مهرشاد کارخانی اشاره کرد که در اولی قصه در حد فاصل حاشیه تهران و مرکز و شمال آن روایت میشود و در دومی نیز همین خط سیر از حاشیه شهر تا شهرک غرب و رها شدن یک گاو در خیابان به تصویر کشیده میشود. زیر پوست شهرِ رخشان بنیاعتماد نیز از آن دست فیلمهایی است که به مشکلات طبقات فرودست جامعه در کلانشهر تهران میپردازد؛ نمای موتورسواری محمدرضا فروتن در بزرگراه نواب و نمایش ساختمانهای یکدست و طراحیشده این منطقه در کنار نشان دادن خیابان انقلاب و سردر دانشگاه تهران، بخشهایی از تصویر تهران در این فیلم است.
ترافیک تهران یکی از آن معضلات شهری است که در لابهلای برخی قصهها در خدمت بعضی موقعیتهای دراماتیک قرار میگیرد یا به عنوان یک مانع در صحنههای تعقیبوگریزی استفاده میشود مثل سکانس بید مجنونِ مجید مجیدی که پرویز پرستویی لابهلای اتومبیلها در ترافیک راه میرود. البته از ترافیک بیشتر به عنوان یک نمای خارجی استفاده شده است و حتی خیابان و پارک هم بیشتر در آثاری دیده شدهاند که شاهد صحنه تعقیبوگریزی در سطح شهر بودیم؛ نمونه اخیر آن خط ویژه (مصطفی کیایی) است که حجم عمدهاش در خیابانهای تهران اتفاق میافتد. خیابانی مثل ولیعصر بهواسطه طویل بودن و زیبایی معماری، شاید بیشتر از خیابانهای دیگر مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین در میان اماکن عمومی پارکها بیشترین کاربرد سینمایی را داشتهاند که معمولاً یکی از لوکیشنهای اصلی برای قرار ملاقاتهاست. شاید یکی از بهترین استفادههای دراماتیک از پارکهای تهران در چهارشنبهسوری (اصغر فرهادی) است که در صحنههای پایانی شاهد حضور در پارک و اجرای مراسم چهارشنبهسوری هستیم. در شبهای روشن (فرزاد مؤتمن) نیز خیابانهای تهران بهویژه در شب برجسته شده است و مکان سینما آزادی قدیم که آتش گرفته بود نیز در یکی از صحنهها برجسته میشود.
اگر بخواهیم تهران را از منظر زیباییشناسی شهری در سینما بررسی کنیم، بیشک هیچ کارگردانی به اندازه مرحوم علی حاتمی به آن توجه نکرده است. علاوه بر سریال عظیمش هزاردستان در سینما هم با مادر و بهویژه با تهران روزگار قدیم شاهد تصاویر زیبا و کارتپستالی از تهران قدیم هستیم که تماشای آن بهخصوص برای ساکنان تهران حسی از نوستالژی را به همراه خواهد داشت.
در سینمای ایران بیشتر میتوان ردپا یا نشانههایی از تهران را در پس تصویر و قصه پیدا کرد و کمتر فیلمی را میتوان یافت که با رویکرد تهرانشناسی و گردشگری به آن نگاه کرده باشد. تهران در سینمای ایران بیشتر به فضاهای داخلی مثل آپارتمان یا اماکن عمومی محدود میشود و نگاه شهری خودآگاهانه پشت آن کم است. هنوز خیلی از زیباییهای شهر تهران و حتی معضلات شهریاش در سینما سویه دراماتیک پیدا نکرده و به توجه بیشتر فیلمسازان به رویکرد آسیبشناسانه نیازمند است. سینمای ایران بیشتر به روایت شخصیتهای تهرانی پرداخته و کمتر خود تهران جایگاه یک شخصیت را یافته است. اکنون بهویژه با گسترش فضاهای شهری در پایتخت و دشواریهای زیست فردی-اجتماعی، توجه به تهران به عنوان یک موقعیت شهری دراماتیک بیش از گذشته احساس میشود و نیازمند نگاهی جامعهشناختی به این شهر بزرگ است.
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم: