در آخرین هفته تابستان قرار داریم. سینما همواره به واسطه نسبتی که با اوقات فراغت داشته با تابستان گره خورده بود و درواقع یکی از بهترین فصلهای سینمایی، تابستان بود. تعطیلی مدارس و رونق فیلمهای مناسب برای کودک و نوجوانان نیز به گرم بودن بازار سینما در تابستان کمک میکرد. حتی بسیاری از فیلمهای کمدی در تابستان نوبت اکران میگرفتند تا هم تناسبی با اوقات فراغت تابستان داشته باشند و هم مخاطب بیشتری را جلب کند. در واقع تابستان زمانی فصل طلایی اکران بود. اما چند سالی است که دیگر گیشه سینماها در تابستان به گرمای این فصل نیست. امسال اگرچه اکران بهاره پررونقی در گیشهها رقم خورد و سینمای ایران روزهای پررونقی را تجربه کرد اما با آمدن فصل تابستان به یکباره شاهد افت و راکد شدن گیشهها بودیم که این وضعیت تا کنون که آخرین روزهای تابستان را پشت سر میگذاریم کموبیش ادامه دارد. البته برخی تقارن ماه محرم را با تابستان یکی از دلایل ریزش مخاطب میدانند اما واقعیت این است که قبل از محرم که روزهای بیشتری از فصل تابستان را دربرمیگرفت نیز بازار گیشهها کساد بود و تقریبا از اواخر تیرماه شیب نزول مخاطب آغاز شد.
اگر بخواهیم با نگاه آماری به این موضوع بپردازیم، آمار سامانه فروش سینمای ایران گواهی دیگر بر این مسئله است و مروری بر میزان فروش فیلمهای روی پرده در سه سال اخیر (از سال ۹۶ تا ۹۸) کاهش فروش را نشان میدهد. بر مبنای این آمار، امسال مجموع فروش فیلمها از تاریخ ۹ مرداد تا ۹ شهریور (یک ماه پیش از آغاز محرم) ۲۱ میلیارد و ۹۴ میلیون تومان بوده است و وقتی یک ماه به عقب باز گردیم سینمای ایران به فروشی بالغ بر ۳۰ میلیارد و ۵۵ میلیون تومان دست پیدا کرد.
در خوانش نقادانه و تحلیلهای آسیبشناسانه این وضعیت، دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. مثلا برخی عدم توجه و لحاظ کردن نوع فیلم یا ژانر آن را متناسب با ویژگیهای فصل، دلیل این رکود میدانند. برای مثال معتقدند که در تابستان باید سهم بیشتری به فیلمهای کمدی داد، اما آمار فروش اغلب فیلمهای کمدی در تابستان نیز رضایت بخش نیست و لزوما نمیتوان ژانر را به عنوان یک عامل قطعی در جذب مخاطب لحاظ کرد. جالب اینکه در سالهای اخیر بسیاری از فیلمهای اجتماعی، به مراتب فروش بالاتری از فیلمهای کمدی داشتند. همین امسال هم تا اینجای کار فیلم متری شیشونیم بیشترین فروش را داشته و با فاصله در صدر جدول قرار گرفته است. البته فارغ از ساز و کارهای گیشه و ضرورت فروش، این اتفاق را باید به فال نیک گرفت. به این معنا که مخاطب صرفا برای تماشای کمدی و بالطبع سرگرمی به سینما نمیآید و این تنها فیلمهای کمدی نیستند که مخاطب را جلب میکنند بلکه سینمای اجتماعی و انتقادی هم توانسته ضمن وفاداری به قواعد ژانر خود، ساختار جذابی داشته باشد که طیف بیشتری از مخاطبان را جلب کند. اما محدود شدن فروش فیلمها به چند فیلم خاص در طول سال یا چند بازیگر و کارگردان و سلبریتی تنها مسکنهای موقتی هستند که نمیتوانند بحران مخاطب در سینمای ایران را درمان کنند.
یکی از دلایل افت فروش در فصل تابستان را باید به سیاستگذاریهای اکران و چیدمان فیلمها برای توزیع فصلی جستوجو کرد. برای مثال در اکران نوروزی امسال شاهد اکران فیلمهایی بودیم که شرایط و ویژگیهای فروش بالا را داشتند. تجمیع و تمرکز فیلمهایی که احتمال فروش آنها بالاست در یک برهه یا فصل خاص، توازن فروش در فصلهای دیگر را بهم میزند و وضعیتی ناموزون در شمایل اکران سالانه ایجاد میکند. یکی دیگر از دلایل که بهویژه در یکی دو سال اخیر برجسته هم شده افزایش قیمت بلیت سینما و نابسامانی اوضاع اقتصادی و معیشتی مردم است که موجب شده سینما به مثابه یک کالای فرهنگی از سبد خانوادهها حذف شود. اگرچه نمیتوان این عامل را دستکم گرفت اما دلایل عینی و تجربه شدهای هم در نقض این دلیل وجود دارد. همین امسال که اوضاع اقتصادی چندان به سامان نبود و قیمت بلیتها هم افزایش یافت شاهد فروش قابل توجه فیلم متری شیشونیم بودیم یا سال پیش مغزهای کوچک زنگزده با وجود اینکه فیلم اجتماعی تلخی بود، فروش قابل قبولی داشت. در واقع نمیتوان کم رونقی گیشه را به مردم و بیمیلی آنها به سینما تقلیل داد. تجربه نشان داده فیلم با کیفیت و خوب حتی در بدترین شرایط اقتصادی نیز با اقبال قابل توجه مخاطبان همراه میشود. گرچه در اینجا هم برخی استثناهای غیر قابل پیشبینی رخ میدهد که نمونهاش فروش کم فیلم تختی در نوروز امسال بود.
از دلایل رونق سینماها در فصل تابستان در دهههای گذشته، تولید فیلمهای کودک و نوجوان بود که سهم مهمی در جذب مخاطب در این فصل داشت. فیلمهای کودک و نوجوان دارای این ویژگی است که ظرفیت پذیرش مخاطب مضاعف را دارد؛ علاوه بر کودکان و نوجوانان خانوادهها را هم به سینما میکشاند و موجب رونق گیشهها میشود. همین چند سال پیش که شهر موشهای ۲ اکران شد، نه فقط کودکان امروز که کودکان دیروز که حالا خود صاحب فرزند هستند به همراه آنها به سینما رفتند. قطعا یکی از موتورهای محرک رونق گیشههای سینما در فصل تابستان، احیاء و اعتلای سینمای کودک و نوجوان است. سینمایی که رمز و رازهای جذب مخاطب کودک امروز را بشناسند و مبتنی بر این مخاطب شناسی نو به دست تولید فیلمهایی در این زمینه بزند.
به هر حال تابستان امسال، تابستان بیرونق سینمای ایران بود. گیشه سینمای ایران در خرداد و تیر امسال با ۲۹,۵ و ۲۹,۴ میلیارد تومان کمی رشد داشت اما با آغاز مرداد دوباره افت کرد و ۲۳,۹ میلیارد تومان رسید که نسبت به مرداد سال ۹۸ حدود ۴,۵ میلیارد تومان افت کرده است. اگر طبق آمار منتشر شده در سامانه سینما به فیلمهایی که هم اکنون بر پرده است نگاهی بیاندازیم، مصادیق این رکود را بهتر درک میکنیم. بر اساس این آمار چاقی ۹۱ میلیون تومان فروش کرده و کمی بیش از هفتهزار بلیت فروخته، برمودا با یکهزار بلیت فروخته شده به آمار ۱۱ میلیون تومان رسیده و فیلم صدای منو میشنوید؟ با ۶۵ بلیت در یک هفته فقط ۸۷۵ هزار تومان فروش داشته است. تراژیکترین اوضاع برای همین فیلم است که در هفته نخست اکرانش با فروش ۵۰۰ هزار تومانی رکورددار کم فروشترین فیلم سال تا این لحظه است. قطعا نمیتوان این اتفاق را به افزایش 20 تا 30 درصدی قیمت بلیت در سال جاری ربط داد و دلایل واقعی را باید در درون و متن خود فیلمها، کیفیت آنها و میزان مخاطب پذیریشان جستجو کرد. زمانی بهترین فروش فیلمها در فصل تابستان رقم میخورد اما اکنون بهجایی رسیدهایم که در هفته گذشته بسیاری از خبرگزاریها تیتر زدند: ضرر 25 میلیارد تومانی تابستان به سینمای ایران!
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم: