در هفتههای گذشته با اتفاقاتی که برای توزیع غیر قانونی فیلمهای رحمان 1400 و رستاخیز و نسخه بدون سانسور متری شیشونیم پیش آمد بار دیگر بحث قاچاق و سرقت فیلمهای سینمایی و ضرورت صیانت از آثار فرهنگی و هنری داغ شد و حتی با بیانیهای از سوی انجمن تهیهکنندگان مستقل سینمای ایران همراه شد. پرسش اساسی در این اعتراضها و بیانیهها این است که چرا نهادهای دولتی و نظارتی همواره در برابر قاچاق آثار سینمایی قانونی عمل نمیکنند و انگیزه پیگیری و ردیابی مجرمان قاچاق و توزیع غیر مجاز آثار سینمایی وجود ندارد. قاچاق فیلم در هفتههای اخیر، اهمیت امنیت حقوقی و اقتصادی را در حوزه سینما پیش کشیده و نگرانی سرمایهگذاران برای حمایت از تولیدات سینمایی را افزایش داده است. بر همین مبنا انجمن تهیهکنندگان مستقل سینمای ایران در پایان بیانه خود تاکید کردند: « قاچاق و سرقت تولیدات سینمایی نتیجهای جز ریسک سرمایهگذاری، توقف تولیدات، بیکاری سینماگران و نابودی تدریجی سینما را نخواهد داشت. لطفا قاچاق و سرقت فیلمها را جدی بگیرید.»
واقعیت این است که جلوگیری از قاچاق و سرقت فیلمها مصداقی از امنیت فرهنگی و صیانت از حق و حقوق مادی و معنوی صاحبان آثار قلمداد میشود و قطعا این مساله میتوان منجر به ضرر و زیانهای مالی برای صاحبان فیلم شود، حتی زیان جانی. چنانکه برخی مرگ فرامرز فرازمند تهیهکننده فیلم سنتوری را به دلیل فشارهای ناشی از قاچاق و توزیع غیر قانونی این فیلم دانستند. فیلمی که حتی مجوز قانونی برای اکران و نمایش عمومی را دریافت نکرد و امکان سودآوری اقتصادی برایش فراهم نشد. این قصه البته دارای پیشینه است. فیلمهای مثل مارمولک که پس از سههفته اکران از ادامه نمایش بازماند و توقیف شد، یکی دیگر از فیلمهایی بود که در آنزمان نسخههای قاچاقش به بازار آمد که هم قربانی ممیزی شد و هم قربانی قاچاق و توزیع غیر قانونی. یک خانواده محترم ساختهی مسعود بخشی که متهم به عبور از برخی خط قرمزهای سیاسی شده بود، سر از بازار قاچاق درآورد. به نظر میرسد آندسته از فیلمهایی که برخی از سکانسها و صحنههایشان دچار مشکل ممیزی شده یا اجازه اکران نیافته یا از ادامه اکران باز ماندهاند، بیشترین آثاری هستند که نسخه قاچاق آنها به باز آمده است. نمونه اخیرش متری شیشونیم است که بهرغم فروش خوبی که در نمایش عمومی داشت و این یعنی بسیاری از مخاطبان سینمارو این فیلم را دیدهاند اما حذف برخی سکانسها موجب شد تا همان مخاطبانی که فیلم را هم دیده بودند وسوسه شوند که نسخه قاچاق آن را تهیه کنند و دوباره ببینند.
از اینرو باید پذیرفت که یکی از دلایل درز کردن فیلمها به شبکه توزیع غیر مجاز و قاچاق، ممیزیها و سختگیریهایی بیش از حد محتوییست. چه بسا همان سختگیریها در نظارت مضمونی فیلمها نسبت به توزیع و مالکیت حقوقی فیلمها نیز وجود داشت، بسیاری از آثار سینمایی راهیافته به شبکههای قاچاق متضرر نمیشدند. در یک تقسیمبندی میتوان قاچاق فیلمهایی سینمایی را به دو شکل عمده تقسیم کرد؛ توزیع غیر مجاز فیلمهای مجاز و توزیع غیر مجاز فیلمهای غیر مجاز. فیلمهایی مثل مارمولک یا رحمان 1400 که در اکران و نمایش عمومی خود دچار مشکل شدند یا فیلم سنتوری که نتوانست مجوز اکران عمومی دریافت کند، از دسته دوم هستند. یعنی هم مجوز نمایش ندارند و هم به شکل غیرمجاز در شبکه توزیع غیرقانونی قرار گرفتند. مساله این است که فقدان قوانین و معیارهای روشن و شفاف در صدور پروانه تولید و پروانه نمایش که به اینجا ختم میشود که یکماه پس از نمایش عمومی یک فیلم، آن را از پرده پایین میکشند، در نهایت به بسترسازی برای توزیع و ترویج غیر قانونی فیلمها دامن میزند. از سوی دیگر وقتی فیلمی با برچسب «جهت بازبینی» یا «نسخه بازبینی» در شبکه قاچاق توزیع میشود به این ذهنیت دامن میزند که این فیلمها از درون خود نهادهای سینمایی و نظارتی به بیرون درز کرده و اعتماد سینماگران را نسبت به مراکز سینمایی کاهش میدهد. اتفاقا کمکاری نهادهای نظارتی سازمان سینمایی بیش از هر چیز به خود این نهادها ضربه میزند و بیش از ضررهای مالی صاحبان آثار، از اعتبار و اعتماد به این نهادهای نظارتی میکاهد.
بدیهی است با وضعیتی که سینمای ایران از حیث مالی و درآمد دارد، قاچاق و توزیع غیر مجاز فیلم میتواند یک ضربه مهلک به بدنه این سینمای نحیف باشد و امکان زیست طبیعی برای فیلمها را محدود میکند. برخی از این فیلمها پیش از ورود به شبکه نمایش خانگی قربانی قاچاق میشوند؛ درست در این روزها که شبکه نمایش خانگی جان تازهای گرفته و بازار آن گرم است. البته در کنار فروش و توزیع غیر مجاز شاهد نمایش غیرمجاز فیلمها در برخی از شبکههای ماهورهای نیز هستیم که ابعاد این بحران را بیشتر هم میکند. علاوه بر این، امکان دانلود رایگان این فیلمها در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی و فقدان هیچگونه نظارت و کنترل بر این فضاها، دامنه و عمق این معضل را گسترش داده و بازار دانلود غیر قانونی را به یکی دیگر از ابعاد قاچاق فیلم بدل کرده است. متاسفانه به جای اینکه تکنولوژی و فنآوریهای نوین در جامعه ما به رشد و توسعه بیشتر سینما کمک کند در حال تبدیل شدن از قاتق نان به قاتل جان است! البته نمیتوان صرفا با توصیههای اخلاقی و از راه فرهنگسازی انتظار داشت که مردم فیلم قاچاق نخرند یا نبینند، این مساله نیازمند تدوین و تنظیم قوانینی بازدارند و در واقع مقابله حقوقی است. وقتی سخن از جرم در میان است جز با مجازات و سختگیریهای قانونی نمیتوان راه به جایی برد حتی اگر جرم یک جرم فرهنگی باشد.
واقعیت این است که مساله قاچاق فیلمها اگرچه در نگاه اول یک مساله سینمایی به حساب میآید اما باید آن را در ذیل تعریف کلانتر قاچاق کالا در نظر گرفت که حلوفصل این معضل صرفا به دست نهادها و مراکز سینمایی ممکن نیست و یک امر بین بخشی است که مستلزم همکاری بین سازمان سینمایی، خانه سینما، قوه قضاییه و نیروی انتظامی است تا در یک اتحاد و هم افزایی موثر بتوانند این مشکل را حل کنند.
در واقع دو شیوه مقابله نرمافزاری و سختافزاری برای مبارزه با قاچاق فیلمها و کالاهای سینمایی وجود دارد. مقابله سختافزاری به سیاستها و اقدامات مقامات قضایی و انتظامی در برخورد سختگیرانهتر با مجرمین در این بخش برمیگردد و مستلزم تشدید مجازاتهای بازدارنده و سختگیری بیشتر حق تالیف و افزایش هزینههای اقدام به قاچاق است. بهطوریکه آنقدر قاچاق فیلمها برای مجرمین از حیث حقوقی و مجازات در نظر گرفته شده، سنگین و پرهزینه باشد که ریسکپذیری در این زمینه را کاهش دهد. از سوی دیگر افزایش ضریب امنیت تکنولوژی آثار هنری همچنین تقویت و اصلاح قوانین کپی رایت به عنوان مولفههای نرمافزاری این مساله باید مورد توجه جدی قرار بگیرند تا در نهایت بتوان به بهسازی سیستم توزیع و نمایش فیلم در کشور دست یافت که بتواند از آثار و تولیدات سینمایی به مثابه یکی از مهمترین مصادیق کالاهای فرهنگی، صیانت کند و حق و حقوق «فیلم باختگان» را به آنها برگرداند.
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم: