سینمای ایران » چشم‌انداز1398/08/25


سینمای بومی و هوای تازه

به بهانه اکران فیلم «زغال»

رضا صائمی

 

بهانه نگارش این یادداشت اکران و نمایش فیلم قابل تأملزغال به کارگردانی اسماعیل منصف است که مورد توجه منتقدان و مخاطبان جدی سینما قرار گرفته است. فیلمی غنی و سرشار از ارزش‌های سینمایی که نه چهره و بازیگر شناخته شده‌ای دارد و نه از امکانات و حمایت‌های ویژه‌ای برخوردار بوده، مگر مشاوره‌هایی که رخشان بنی‌اعتماد در تدوین فیلم به کارگردان داده است. فیلم با عوامل بومی و محلی و به زبان ترکی ساخته شده اما از این ظرفیت دراماتیک برخوردار است که مخاطبان متنوعی را از همه جای ایران پای تماشای خود بنشاند و با قصه و آدم‌هایش همراه کند. جالب این‌که پیش از این نیز فیلمی با عنوان اِو (خانه)به کارگردانی اصغر یوسفی‌نژاد به زبان آذری تولید شده بود که هم در جشنواره فیلم فجر مورد توجه قرار گرفت و هم در زمان اکرانش با اقبال خوبی از سوی مخاطبان همراه شد. اِو و زغال نمونه‌ای از فیلم‌هایی هستند که اهمیت و ضرورت توجه بیش‌تر به سینمای بومی را گوشزد می‌کنند و این‌که در سطح شهرستان‌ها، استعدادها و توانمندی‌هایی زیادی نهفته که ناشناخته و گمنام هستند یا آثارشان در معرض دیده شدن قرار نگرفته است. سال‌هاست که در گپ‌و‌گفت‌های تحلیلی و نقادانه درباره مسائل و چالش‌های سینمای ایران از موضوع‌هایی چون سینمای ملی یا ایرانی و همچنین لزوم پایتخت‌گریزی در فیلم‌سازی و پرهیز از فیلم‌های صرفا شهری و آپارتمانی، مطرح می‌شود، اما توجه و حمایت از فیلم‌سازان شهرستانی و رشد سینمای بومی به عنوان یک راهکار موثر برای خروج از این وضعیت تکراری و تجربه‌های تازه در سینمای ایران مورد بی‌مهری و کم توجهی قرار می‌گیرد.
این درحالی است که در همین هفته گذشته، نقدها و یادداشت‌هایی از منتقدان و نویسندگان سینمایی در ستایش از فیلم زغال منتشر شده که همه اتفاق نظر داشتند که این فیلم، از بسیاری از فیلم‌های روی پرده و به اصطلاح فیلم‌های جریان اصلی، برتر و بهتر است و دیگران را هم به تماشای آن دعوت کرده‌اند.

اگرچه مفهوم سینمای ملی مفهومی پرمناقشه است که بر سر ماهیت و مصادیق آن اختلاف نظرهای جدی وجود دارد اما اگر آن را به مثابه دغدغه داشتن برای قوام و شکل‌گیری یک سینمای ایرانی فرض کنیم بدیهی است که بدون توجه به همه ظرفیت‌های فیلم‌سازی در ایران قابل تحقق نیست. سیاست‌گذاران و مسئولان سینمایی که سال‌هاست از سینمای ملی دم می‌زنند یا نسبت به تمرکزگرایی موجود در سینما انتقاد دارند نباید از سینمای بومی و محلی غفلت کنند. سینمای ملی از دل سینمای بومی بیرون می‌آید و بدون لحاظ کردن آن نمی‌توان به نقطه آرمانی و مطلوب در شکوفایی همه ظرفیت‌هایی موجود در هنر-صنعت سینما دست یافت. ظرفیتی که در زیست‌بوم ایران با تنوع زیستی و فرهنگی‌اش وجود دارد یک امکان بی‌نظیر برای فیلم‌سازی فراهم می‌کند که متأسفانه به خوبی از آن استفاده نمی‌شود. این در حالی است که همه ایران، تهران نیست و سبک زندگی هم صرفاً به زندگی شهری و آپارتمانی ختم نمی‌شود. قومیت‌های مختلف ایرانی هر کدام قصه و ماجراهای خود را دارند و هر کدام می‌توانند واجد سینمای مخصوص به خود باشند. این به معنای این نیست که سینمای بومی امری جدا و فارغ از مفهوم و اصول سینما به معنای کلی قضیه است. فیلم‌های بومی و محلی هم از زبان و قواعد کلی سینمایی پیروی می‌کند اما قومیت و بومی بودن مظروفی است که می‌تواند در درون این ظرف به تصویر کشیده شده و روایت شود. اتفاقا فیلم های موفقی که در این زمینه تولید شده مثل اِو و زغال به‌رغم بهره‌گیری از عناصر و مولفه‌های بومی که مهم‌تر از همه آن‌ها زبان فیلم است، توانسته با مخاطبان غیر بومی خود هم ارتباط خوبی برقرار کند. در واقع زبان ترکی در این دو فیلم و زیرنویس داشتن آن‌ها به عنوان یک مانع و عامل بازدارنده برای جذب مخاطب غیر بومی عمل نکرده. اتفاقا سینمای بومی می‌تواند زبان‌های محلی و گویش‌های مختلف را به زبان دراماتیک بدل کرده و از هژمونی زبان فارسی یا لهجه تهرانی در سینمای ایران بکاهد. ضمن این‌که سینما نقش مهمی در آشنایی اقوام ایرانی از زبان‌های بومی یک‌دیگر دارد و امکان‌هایی تازه در بازی‌های کلامی در سینما فراهم می‌کند.
همچنین توجه به سینمای بومی، بستری برای شناخت استعدادهایی بومی در زمینه کارگردانی و بازیگری ایجاد می‌کند و می‌تواند سرمایه انسانی در سینما را از عرصه‌های محدود و کوچک بومی به عرصه‌های ملی معرفی کرده و ارتقاء ببخشد. چه بسیار بازیگران چهره و معرفی که از شهرستان‌ها شروع کردند و امروز به عنوان بازیگری ملی شناخته می‌شوند، و چه بسیار بازیگرانی که توانمندی‌های ویژه‌ای دارند اما به دلیل عدم توجه کافی به سینمای بومی، مهجور واقع شده و امکان دیده شدن پیدا نکرده‌اند. یادمان باشد بسیاری از بازیگرانی که به خاطره‌ای ماندگار در حافظه سینمایی ما بدل شده‌اند در شهرستان‌ها زندگی می‌کردند و به دلیل توجه یک فیلم‌ساز به ساخت فیلم در بسترهای بومی شناخته شدند. برادران احمدپور در خانه دوست کجاست؟ ساخته‌ی عباس کیارستمی و مجید باقربیگی در قصه‌های مجید کیومرث پوراحمد دو نمونه از این مدعاست. ضمن این‌که خود این فیلم‌ها به عنوان آثار ارزشمند در سینمای ما محصول توجه فیلم‌ساز به سینمای بومی بوده است. در واقع می‌توان دو رویکرد را در توجه و اهتمام به سینمای بومی لحاظ کرد؛ صورت اول فیلم‌هایی‌ست که از سوی فیلم‌سازان شناخته شده یا با عوامل و بازیگران شناخته شده در شهرهای مختلف ایران ساخته می‌شود که دست‌کم در یکی دو سال اخیر شاهد توجه بیش‌تر فیلم‌سازان به تولید فیلم خارج از جغرافیای تهران هستیم. جالب این‌که تعداد زیادی از فیلم‌های موفق و ستایش شده در تاریخ سینمای ما خارج از تهران ساخته شده‌اند. فیلم‌هایی مثل دونده و ساز دهنی ساخته‌ی امیر نادری را می‌توان به عنوان دو نمونه موفق از این جنس فیلم‌سازی دانست. عباس کیارستمی هم قطعا جزو همین دسته از فیلم‌سازان قرار می‌گیرد که سویه ناتورالیستی در نگاهش، گرایش به این نوع سینما را بیش‌تر هم می‌کرد. فیلم گاو داریوش مهرجویی را هم می‌توان در مجموعه همین سینما قرار داد. صورت دوم از فیلم‌سازی در سینمای بومی شامل کارگردان‌ها یا فیلم‌هایی است که همه عوامل و عناصر فیلم محصول یک جغرافیای بومی هستند. اصغر یوسفی‌نژاد و اسماعیل منصف در این دسته قرار می‌گیرند. سینمای ما اکنون به حمایت این رویکرد دوم بیش‌تر نیاز دارد. کشف و حمایت از فیلم‌سازانی که خارج از جریان غالب مناسبات سینمایی در تهران و در گوشه و کنار ایران با تکیه بر بضاعت‌های بومی و محلی، فیلم‌های ارزشمندی تولید می‌کنند که متاسفانه کم‌تر دیده شده و مهجور باقی می‌مانند. چند سالی است که با راه اندازی گروه هنر و تجربه برخی از این آثار شانس اکران و نمایش پیدا کرده‌اند. زغال یکی از آخرین نمونه‌های این سینماست که به گفته‌ی رخشان بنی‌اعتماد نویدبخش هوای تازه‌ای در سینمای ماست. سینمایی که به پشتیبانی، تبلیغ و تقویت بیش‌تری نیاز دارد و اهتمام به آن می‌تواند روزنه‌ای تازه برای معرفی و بهره‌گیری از استعدادهای تازه و متفاوت در سینمای ایران باشد.

کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم:

https://telegram.me/filmmagazine

آرشیو

کارخانه تولید مجازی فیلم الهام
مینی سریال نهنگ سفید، پخش از نمافیلم
کتاب کاریکاتورهای مسعود مهرابی منتشر شد
فیلم ۷۶۰۰ به نویسندگی و کارگردانی بهروز باقری
 اولین جشنواره بین المللی فیلم کوتاه عباس کیارستمی برگزار شد
فیلم خانه ماهرخ ساخته شهرام ابراهیمی
فیلم گیج گاه کارگردان عادل تبریزی
فیلم جنگل پرتقال
fipresci
وب سایت مسعود مهرابی
با تهیه اشتراک از قدیمی‌ترین مجله ایران حمایت کنید
فیلم زاپاتا اثر دانش اقباشاوی
آموزشگاه سینمایی پرتو هنر تهران
هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت
گروه خدمات گردشگری آهیل
جشنواره مردمی عمار
جشنواره انا من حسین
آموزشگاه دارالفنون
سینماهای تهران


سینمای شهرستانها


آرشیوتان را کامل کنید


شماره‌های موجود


نظر شما درباره سینمای مستقل ایران چیست؟
(۵۹)

عالی
خوب
متوسط
بد

نتایج
نظرسنجی‌های قبلی

خبرنامه

به خبرنامه ماهنامه فیلم بپیوندید: