دیشب فیلمهای راه یافته به بخش سودای سیمرغ سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر معرفی شدند که در بین 22 فیلم راه یافته، چهار فیلم از بخش نگاه نو موفق به راهیابی به بخش سودای سیمرغ به عنوان بخش اصلی جشنواره شدند. اگرچه این اتفاق بی سابقه نبوده و در دورههای گذشته جشنواره هم شاهد این اتفاق بودیم. مثلا در نهمین دوره جشنواره در سال 69 برای اولینبار فیلم پرده آخر کریم واروژ مسیحی به بخش اصلی جشنواره راه یافت. فیلمی که دیپلم افتخار بهترین فیلم را در بخش مسابقه فیلمهای اول و دوم از آن خود کرد و در بخش مسابقه اصلی نیز ۹ سیمرغ بلورین را با خود به خانه برد که از جمله آنها میتوان به بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، بهترین بازیگر نقش دوم زن اشاره کرد. همچنین در سال 75 و در پانزدهمین جشنواره فیلم فجر، سعید سهیلی توانست با اولین فیلم مردی شبیه باران بدرخشد و با راهیابی به بخش رقابت اصلی، جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد برای ابوالفضل پورعرب و همچنین بهترین موسیقی متن را دریافت کند. همین 4 سال پیش در سال 94 و در سیوچهارمین جشنواره فیلم فجر، ابد و یکروز به کارگردانی سعید روستایی به عنوان یک فیلم اولی موفق شد به بخش سودای سیمرغ راه یافته و فارغ از کسب جایزه بهترین کارگردانی و بهترین فیلم در بخش نگاه نو، در بخش سودای سیمرغ نیز جایزه بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه، بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، بهترین تدوین را کسب کند.
محمدحسین مهدودیان هم با نخستین فیلم بلند خود ایستاده درغبار، توانست جایزه بهترین فیلم جشنواره سیوچهارم را ازآن خود کند. فیلم مهدویان همچنین سیمرغ بلورین بهترین جلوههای ویژه میدانی و جایزه ویژه هیات داوران را در بخش نگاه نو دریافت کرد. سال گذشته نیز در جشنواره سیوهفتم فیلم فجر همایون غنیزاده با نخستین فیلم بلند خود مسخرهباز توانست به بخش سودای سیمرغ راه یافته و چهار جایزه را از آن خود کند که مهمترین آنها، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای علی نصیریان بود. همچنین در طول برگزاری دورههای مختلف جشنواره به ویژه در یکی دو دهه اخیر شاهد حضور فیلم اولیهایی بودیم که در بخش خودشان یعنی نگاه نو درخشیدند و توانستند نظر منتقدان و مردم را به خود جلب کنند. فیلمهایی که حالا فیلمسازان آن به عنوان کارگردانهای صاحبنام و معتبر شناخته میشوند.
امسال یک اتفاق جدید افتاده که شاید بتوان تا اینجا آن را به عنوان یکی از ویژگیها و پدیدههای جشنواره سیوهشتم قلمداد کرد و آن هم راهیابی 4 فیلم از بخش نگاه نو به بخش سودای سیمرغ است. فیلمهای آن شب به کارگردانی کورش آهاری، پوست ساختهی بهمن و بهرام ارک، روزصفر به کارگردانی سعید ملکان و شنای پروانه ساختهی محمد کارت، 4 فیلم اولی هستند که موفق شدند به رقابتهای بخش سودای سیمرغ راه یابند و این نشان میدهد سطح کیفی فیلمهای اول رشد قابل توجهی داشته و دیگر نمیتوان آنها را به مثابه فیلمهای مدرسهای و تجربی قلمداد کرد. حتی نگاهی به اسامی کارگردانهای این آثار هم نشان میدهد که بسیاری از آنها نامهای شناخته شدهاند که قبلا در عرصههای دیگر سینما مثل تهیهکنندگی یا ساخت فیلم کوتاه، کارنامه موفقی دارند و درعرصه سینما و فیلمسازی کارآموز و مبتدی نیستند. واقعیت این است که دانش و مهارت سینمایی نسل جدید فیلمسازان و تجربه آنها به واسطه رشد امکانات و بضاعت سینمایی نسبت به نسلهای قبلی بیشتر شده و با نسل توانمندی روبهرو هستیم که سینما و زبانش را به خوبی میشناسند. فیلمسازانی که فیلم اول آنها، تمرین فیلمسازی نیست و دوشادوش فیلمسازان کهنهکار در جشنواره رقابت کرده و حتی از آنها جلو هم زدهاند. دستکم در یکدهه اخیر پدیدههای جشنواره و فیلمهایی که پیشنهادی تازه برای سینمای ایران بودند و توانستند با دست پر و سیمرغهای فراوان به خانه برگردند. فیلم اولیهایی که حالا به عنوان فیلمسازانی خلاق و نوآور در کانون توجه منتقدان و مردم هستند. با این حال و در عین اینکه فیلم اولیها از نقاط درخشان جشنواره فیلم فجر در سالهای اخیر بوده اما هنوز بر سر تعریف آن، مناقشههای نظری و قانونی وجود دارد. دامنه این مناقشات از جشنواره سال گذشته گسترده شد و امسال نیز در زمان اعلام فیلمهای راهیافته به بخش نگاه نو که دو هفته پیش صورت گرفت، این چالش و دعواها بالا گرفت و با اعتراض برخی فیلمسازان هم همراه شد. فیلمسازانی که معتقد بودند برخی از فیلمسازانی که فیلمهایشان در بخش نگاه نو اعلام شده، فیلم چندمشان است و انتخاب آنها به عنوان فیلم اول، فرصت
حضور برخی از فیلم اولیهای واقعی را در این بخش گرفته است. مثلا فیلمسازی با دو یا در یک مورد چهار فیلم که قبلا ساخته و حتی در برخی جشنوارههای خارجی هم جایزه گرفته به عنوان فیلم اولی معرفی شده. مدیران جشنواره هم با ارجاع به آییننامه جشنواره که فیلم اول هر فیلمساز را فیلمی میداند که پروانه ساخت داشته باشد، عملکرد خود را قانونی میدانند و البته بیراه هم نمیگویند. مشکل به وجود آمده بیش از آنکه به اعمال سلیقه یا لابیگری و سفارش و این مسائل ربط داشته باشد به یک تناقض و پارادوکس قانونی در ارتباط با تعریف فیلم اول وجود دارد. به این معنی که طبق آیین نامه جشنواره، ماهیت فیلم با مجوز پروانه ساخت آن تعیین میشود نه خود فیلم به عنوان یک واقعیت سینمایی. یعنی اگر فیلمسازی دهها فیلم بسازد که حتی در گروه هنر و تجربه یا شبکه نمایش خانگی به نمایش درآمده یا در جشنوارههای خارجی شرکت کرده و حتی جوایزهای هم کسب کند طبق این آییننامه، فیلم اول یک کارگردان محسوب نمیشود. بر این اساس فیلمهای ویدئویی که بدون مجوز پروانه ساخت تولید میشود به عنوان تجربه فیلمسازی در کارنامه فیلمساز قرار نمیگیرد و در واقع به رسمیت شناخته نمیشود. در گذشته، مثلا در دهه 60، نگاتیو 35 میلیمتری معیار پروانه سینمایی بود و فیلمهایی ویدئویی خارج از تعریف فیلم سینمایی قرار میگرفت اما بعدها که دیگر همه فیلمها، ویدئویی شدند این تعریف وجاهت قانونی خود را از دست داد اما معیار پروانه ساخت هم این مشکل را حل نکرد و هر سال موقع جشنواره و انتخاب فیلمهای اول این معضل و تناقضهای قانونی آن به کانون مناقشه بین فیلمسازان و سیاستگذاران جشنواره بدل میشود و اراده جمعی هم برای حل آن در بین مدیران سینمایی وجود ندارد. به نظر میرسد که یکبار برای همیشه باید این مشکل را از طریق خرد و تصمیم جمعی عقلای سینما حل کرد تا حق هیچ فیلمسازی که فیلم اولش را ساخته و میخواهد در جشنواره حضور یابد ضایع نشود. این معضل می تواند از طریق معیارهای جدید که مورد تایید اکثریت جامعه سینمایی باشد و مثلا در جلسه مشترک بین سازمان سینمایی و خانه سینما به عنوان دو نهاد دولتی و صنفی سینمایی، مرتفع شود و قانونی راهگشاهتری که کمتر اشکال فنی و قانونی داشته باشد جایگزین معیار پروانه ساخت در آیین نامه موجود شود تا ظرفیتها و قابلیتهایی که در فیلم اولیها وجود دارد با موانع و قوانین دستوپاگیر و چالش آفرین به هدر نرود. حیف است که فیلم اولیهایی که میتوانند فرصت درخشش داشته باشند درگیر چالشهای بورکراتیک شوند.
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم: