در تمام این سالها جشنوارههای فیلم را دنبال کردهام و برنامهای ندیدهام به کاملی آنچه که در پاییز امسال در فهرست جشنواره ونیز بود. فیلمهای جدیدِ آلفونسو کوارون روما، دیمیئن شزل نخستین انسان، پل گرینگرس ۲۲ژوییه، مایک لی پیتر لو و برادران کوئن چکامه باستر اسکراگز به همراه مهمترین اثر بردلی کوپر به نام ستارهای متولد میشود و بالأخره فیلم کاملشده روی دیگر باد اثر اورسن ولز در این جشنواره روی پرده رفتند.
از آن جشنواره به بعد، راهیابی بهترینهای سینما به جشنواره تلیوراید و سپس تورنتو ادامه یافت. جشنواره تورنتو به عنوان برجستهترین جشنواره آمریکای شمالی فیلمهای باارزشترِ کارگردانانی مانند بری جنکینز، استیو مککویین، سباستین للیو و مایکل مور را در برنامه خود گنجاند و باید گفت این برنامهریزی باعث برتری جشنواره تورنتو نسبت به ونیز شد (حتی با وجود آنکه آثار لوکا گوادانینو سوسپیریا و یورگوس لانتیموس محبوب به کانادا راه نیافتند).
در این بین احتمالاً تیری فرمو، درجهیکترین مدیر جشنواره کن، از خودش میپرسد: «چه اتفاقی افتاده است؟» بر اساس گزارشها او میخواسته نمایش اول خیلی از این فیلمها در کن رخ دهد، اما به جای آن مجبور به ارائه برنامهای شد که کارگردانان آن کمتر شناختهشده بودند. هیچ پاسخ قانعکنندهای برای نرفتن به کن در فصل بهار و منطقهی زیبا و گردشگری «فرِنچ ریویرا» و ترجیح یک جشنواره پاییزه وجود ندارد؛ تقریباً این توفانی از نشانههای افول این عرصه است.
اولین عامل مسأله نتفلیکس است؛ بعد از جاروجنجالی که در سال 2017 بر سر ورود دو فیلم بسیار بزرگ به بخش رقابتی کن صورت گرفت - منظور حضور فیلمهای اوکجا و داستانهای مایروویتس است - صنعت سینمای فرانسه پا به میدان گذاشت و به فرمو فشار آورد تا دست کمپانیهایی چون نتفلیکس را از جشنواره کوتاه کند و این به معنای از دست دادن فیلم روما اثر کوارون و 22 ژوییه از گرینگرس بود و از اینها مهمتر جا ماندن روی دیگر باد اثر ولز. در مقابل جشنواره تورنتو به سمت دیگری چرخش کرد و با یکی از هشت فیلم پذیرفتهشده از نتفلیکس به نام پادشاه یاغی به کارگردانی دیوید مکنزی افتتاح شد. در روزهای برگزاری جشنواره کن، ازدواج سلطنتی شاهزاده هری و مگان مارکل روی داد که توجه خبرنگاران را از فرش قرمز دور میکرد و گفته میشود برای همین بود که برادران وارنر تصمیم گرفتند اولین نمایش جهانی و افتتاحیه ستارهای متولد میشود را به زمان و جشنواره دیگری موکول کنند.
اما به نظر میرسد مسأله بزرگتر اهدای جوایز پیاپی در شش ماه متوالی است؛ و جشنواره ونیز که به عنوان آغازگر غیررسمی فصل جوایز و اسکار عمل میکند. میتوانید مطمئن باشید که اهدای هر جایزه در این جشنواره زیربنایی است برای جشنوارههای بعدی؛ برای نمونه شکل آب قبل از حضور در جشنوارههای تلیوراید و تورنتو، جایزه شیر طلایی ونیز را دریافت کرد. اما اگر به هفت سال پیش یعنی 2011 بازگردید میبینید فیلم آرتیست که اسکار بهترین فیلم را دریافت کرد، اولین بار در کن روی پرده رفته بود.
بهعلاوه منتقدان کن در کارشان سرسخت هستند و رویکردشان به هر فیلم طوری است که هیچ اثری نباید از یک شاهکار هنری کمتر باشد و این نوع نگاه میتواند آسیب بزرگی به فیلمهای باکیفیتی بزند که نسبت به آثار مؤلف خشک و جدی پرمخاطبترند. در چند سال اخیر این مسأله باعث شده است استودیوهای آمریکایی برای ارسال فیلمهای خود به این جشنواره فرانسوی ترس داشته باشند. در چنین موقعیتی فیلم اسپایک لی به نام نژادپرست سیاه / BlacKkKlansman بدون مشکل اکران شد اما فیلم زیر دریاچه نقرهای بعد از دریافت نقدهای بیرحمانه در کن، به مدت شش ماه نمایشش به تعویق افتاد.
در مقابل، فیلمهای استودیوهای بزرگ در جشنواره تورنتو احساس میکنند که در خانه خودشان حضور دارند؛ چرا که فیلمبینهای فهمیدهی محلی از هر آنچه برایشان به نمایش درآید راضی هستند و معتقدند فیلم هرچه جریان اصلیتر باشد بهتر است! (البته نه به این معنی که فیلمهای بینالمللی و مستقلی که تضمینی برای اکرانشان وجود ندارد در این رویداد شانسی برای عرضه مناسب ندارند؛ مثل کمدی هوشمندانه آفریقایی-آمریکاییِ استلا مِگی به نام آخرهفته یا غریزه مادری با محوریت موضوع زن به زبان فرانسوی که اثر اولیویه ماستدوپاس است). جشنوارهروها بهگونهای فیلمها را تشویق میکنند که گویی این بهترین فیلمی است که در چند سال گذشته دیدهاند و منتظر پرسیدن سؤالهای دوستانهشان در نشست پرسشوپاسخ میمانند.
پس هیچ تعجبی ندارد که کارگردانان دوست دارند سال بعد هم به تورنتو بروند و تقریباً همیشه درِ جشنواره به رویشان باز است. فقط تعداد فیلمهای فرانسوا اوزون را حساب کنید که برای سالها در تورنتو به نمایش درآمدند، در حالی که از سوی جشنوارههای ردهبالا رد شدند. در این بین کن تقریباً یکپانزدهم از فیلمها را در جشنواره شرکت میدهد و این طور به نظر میرسد که فیلمهای سوختهشده در تورنتو را از فهرست حذف میکند، مانند زندگی سطحبالا اثر کلر دنی و ویژن به کارگردانی نائومی کاواسه که هر دو ساخته کارگردانان زن مؤلفی هستند که نظرشان درباره زیباییشناسی لزوماً مطابق با نظریهی مردانهی حاکم در عرصه سینما نیست که عقیدهی خاص خود درباره موجبات فیلمسازی خوب را دارند.
جشنواره تورنتو به عنوان یکی از بزرگترین جشنوارههای بینالمللی بهوضوح سعی دارد نسبت به دیگر جشنوارهها بیشترین میزان فیلم از کارگردانان زن را به نمایش بگذارد که در دوره اخیرش در حدود سیوپنج درصد از برنامهاش بود. فیلمهای سرزمین عادتهای ثابت اثر نیکول هالوفسِنر و هرگز میتوانی مرا ببخشی؟ اثر ماریل هلر از جمله این فیلمها هستند. آماری که در اینجا حائز اهمیت است نشاندهنده میزان حقدهی به زنان کارگردان برای به نمایش درآمدن آثارشان در بخش مسابقهی جشنوارههای کن و ونیز است که امسال بهترتیب سه فیلم و یک فیلم بود.
هنوز هم تورنتو با پشتکار برای جستوجو یا حتی ارزش دادن به فیلمهایی که در آمارها سطح پایین نشان داده شدهاند، راه را برای فیلمهای شناختهنشده سنگفرش میکند و این مانند کار جشنواره ساندَنس است که دریافته شاید جشنوارهها با اهمیتترین راه برای ورود و جدی گرفته شدن استعدادهای جدید هستند. اگر کن قصد دارد زرقوبرق ازدستدادهاش را به دست بیاورد میتواند نه از طریق به چنگ گرفتن نامهای بزرگ، بلکه با کندوکاو و پیدا کردن صداهای جالبی که بهندرت شنیدهایم، به این مهم دست یابد.
*منتقد ارشد ورایتی
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم: