بین نمایش فیلم درجشنواره و اکران فیلم در زمان جشنواره، تفاوت زیاد است. تفاوتی که یک پارادوکس عجیب سینمایی را رقم میزند. درست در زمانی که بزرگترین رخداد سینمایی سال درحال اتفاق است و افکار عمومی جامعه بیش از هر زمان دیگری با سینما گره خورده و بسیاری از سینماها درگیر نمایش فیلمهای جشنواره هستند، نمایش فیلم در اکران عمومی با چالش کاهش مخاطب همراه میشود. فیلمهایی که قبل و بعد از جشنواره فیلم فجر به نوبت اکران رسیده و میرسند بدشانسترین فیلمها در قرعه اکران بودهاند. اینجا نقطهای است که سینما به ضد گیشه بدل شده و در واقع سینما چوب سینما را میخورد. جشنواره فیلم برای برخی فیلمهای دیگر به سوگواره بدل می شود که آثارشان تحتالشعاع جشنواره و هیاهوی آن در یک سکوت و سکون گیشهای، از امکان دیده شدن مناسب محروم شده و طبیعتا این مساله از حیث اقتصاد سینما و سرمایهگذاری که در تولید یک فیلم صورت میگیرد، ضرر و زیانهای زیادی به صاحبان فیلم وارد میکند. این زیان مالی برای سینمادارانی که به نمایش فیلمهای جشنواره میپردازند چندان متصور نیست اما تعداد سینماهایی که متولی نمایش فیلمهای جشنواره هستند چندان زیاد نیست و بالطبع اغلب سینماها که درزمان جشنواره درگیر اکران عمومی هستند با ریزش مخاطب همراه میشوند. این تناقض تلخی است که درست زمانی که بازار سینما و اخبار سینمایی و هیاهوهای مرتبط با آن در زمان جشنواره داغ است بازار اکران عمومی فیلمها کساد میشود. چه بسا برخی از فیلمهای در حال اکران در جشنواره فیلم سال گذشته حضور داشتند اما از سر بداقبالی نوبت اکران عمومی آنها همزمان با جشنواره فیلم امسال شده و آنها به شکل بالقوه بخشی از مخاطبان خود را از دست میدهند. به ویژه مخاطبان و علاقمندان جدیتر سینما را. به این دلیل که علاقمندان جدی و مخاطبان پیگیر سینما در این ایام ترجیح میدهند که به تماشای فیلمهای جشنواره بنشینند و تماشای فیلمهای درحال اکران را به زمانی دیگر بسپارند. زمانی که شاید هیچ وقت فرا نرسد به این دلیل که نوبت اکران برخی از فیلمهای در حال اکران ممکن است بعد از پایان جشنواره به اتمام برسد و مخاطب برای همیشه تماشای یک فیلم را بر روی پرده سینما از دست بدهد. این اتفاق نه فقط در 1۱ روز برگزاری جشنواره که تقریبا درکل ماه بهمن که سینماگران و سینمادوستان درگیر اخبار جشنوارهای میشوند مصداق دارد و بدون شک ماه بهمن اگرچه از یک منظر و به واسطه برگزاری جشنواره فیلم یک ماه سینمایی است اما از حیث اکران عمومی و گیشههایش، بدترین زمان ممکن در طول سال است. فیلمهایی هم که بعد از پایان جشنواره اکران میشوند کموبیش در چنین وضعیتی قرار دارند هم به این دلیل که نیاز مخاطبان جدی سینما به فیلم دیدن به دلیل تجربه جشنواره به نوعی اشباع شده است و از سوی دیگر مخاطبانی که نتوانستند در جشنواره حضور داشته باشند و از تماشای فیلمهای آن محروم بودهاند در انتظار اکران نوروزی میمانند که تقریبا یک هفته قبل از سال جدید آغاز میشود. بنابراین برهه زمانی بین جشنواره فجر تا اکران نوروزی یک دوره برزخی برای اکران فیلمهاست که غالب با ریزش و افت تماشاگر همراه میشود.
اگرچه فیلم خوب و با کیفیت میتواند تمام موانع اکران را بشکند و به قاعدههای فصلی تن ندهد اما همزمانی اکران عمومی با هر فیلمی قطعا به ضرر آن فیلم تمام خواهد شد. هژمونی جشنواره و تبوتاب آن به قدری زیاد است که فیلمهای خوب را هم در حاشیه قرار میدهد. به عنوان مثال فیلم جهان با من برقص به کارگردانی سروش صحت که با استقبال و پسند مخاطبان همراه شده و فروش خوبی هم داشته است در ادامه با جشنواره فجر همراه شده و شانس مخاطبپذیری خود را ازدست میدهد. مگر اینکه فیلمهای درحال اکران پیش از شروع جشنواره فروش معقول خود را کرده و در قبضوبسط مناسبات جشنوارهای، زیان مالی نکنند. البته باید به این نکته هم توجه داشت که وقتی از این برهه زمانی به عنوان زمان بد اکران یاد میکنیم صرفا بر مبنای شاخصهای مالی و قواعد گیشه حرف نمیزنیم. فیلمهایی که در این برهه در حال اکران هستند از توجه و اقبال رسانهای هم محروم میمانند و کمتر خبر و گزارشی درباره آنها منتشر میشود. رسانههای سینمایی در ایام جشنواره به شدت درگیر تولید و انتشار اخبار جشنواره بوده و کمتر به اتفاقات اکرانهای عمومی میپردازند و حتی مخاطبان رسانههای سینمایی نیز در ایام جشنواره به دنبال رویداهای جشنواره بوده و توجه چندانی به اخبار سینمایی دیگر نمیکنند. در واقع فیلمهایی که در زمان جشنواره در حال اکران عمومی هستند ظرفیتهای دیده شدنشان محدود میشود و در واقع قربانی جشنواره میشوند.
با توجه به اینکه جشنواره فیلم فجر عمدتا در تهران برگزار میشود که در سالهای اخیر چند شهر بزرگ هم به آن اضافه شده، اکثر سینماهای کشور در شرایط عادی اکران قرار دارند و ممکن است با ریزش مخاطب همراه نشوند اما روح جشنواره انگار بر کل فضاهای سینمایی در کشور حاکم شده و ذات سینما را تحت تاثیرخود قرار میدهد به همین دلیل شاهد نوعی هژمونی جشنوارهای در فضای سینمایی کل کشور هستیم که اکران عمومی را از وضعیت طبیعی و نرمال خود دور کرده و به یک انزوای اجباری میکشاند. از اینرو به نظر میرسد سیاستگذاران سینمایی و اعضای شورای پروانه نمایش باید برای این برهه که اکران عمومی دچار افت شدید میشود چارهای بیاندیشد تا برگزاری جشنواره به روند اکران فیلمهای روز لطمهای نزند. یکی از این اقدامات که تا حدودی مورد توجه است این است که در این برهه زمانی شاهد هیچ اکران تازهای نباشیم و قبل از ایام جشنواره، نمایش فیلمها به حد استاندارد خود در چرخه اکران و فروش دست یابند یا کف و سقف اکران را برای فیلمهای که نوبت اکرانشان با جشنواره همزمان شده بیشتر کنند تا این فیلمها زمان بیشتری برای نمایش دراختیار داشته باشند و خلاء ایام جشنواره به این شکل پر شود. یکی دیگر از شیوههای موثر احتمالی میتواند اکران فیلمهایی باشد که مولفههای فیلمهای پرفروش را داشته باشد و بتوان جذب بالای مخاطب را برای آن پیشبینی کرد. جاذبههای درون متنی این فیلمها شاید موانع برون متنی سینما را کم کرده و دستکم فروش فیلم را درحد معقول نگه دارد. همچنین اکران فیلمهایی هنری و خاصتر در این زمان قطعا گزینه درستی نیست و آنها را در یک بدشانسی مضاعف قرار میدهد. اکران فیلمهایی که در شرایط عادی هم مخاطب کمی دارد در زمان جشنواره به شکست مطلق آنها در گیشه میانجامد. واقعیت این است که موفقیت یک فیلم به کیفیت خوب، سالن خوب و اکران خوب وابسته است که از میان دو عامل آخر به شرایط برون متنی فیلم بر میگردد و نشان میدهد نقش مدیریت سینما کمتر از تولیدات سینمایی نیست و مدیریت اکران هم بخشی از این واقعیت است که کمتوجهی به آن به کلیت سینما لطمه خواهد زد. لطمهای که ردپای آن را میتوان در بی رونقی گیشهها جستوجو کرد.
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم: