
سالها بعد از صعود (۱۳۶۶) و نوشتن فیلمنامههای فراوان برای سینمای ایران، فریدون جیرانی بار دیگر پشت دوربین قرار گرفت و قرمز (۱۳۷۷) را ساخت. فیلمی دربارهی فروپاشی عصبی هستی مشرقی (هدیه تهرانی) که شوهری شکاک و بیمار او را آزار میداد. او در آب و آتش (۱۳۸۰) به زندگی مریم (لیلا حاتمی) پرداخت که مجید شهلا (آتیلا پسیانی) پاپی زندگی او شده و دست آخر زهرش را به جان این زن جوان میریزد. در شام آخر (۱۳۸۰) جیرانی سراغ زندگی مهین مشرقی (کتایون ریاحی) میرود که از شوهرش محسن مشرقی (آتیلا پسیانی) جدا شده و این بار دانشجوی جوانش مانی معرف (محمدرضا گلزار) دلبستهی او میشود اما دخترش ستاره (هانیه توسلی) این عشق را ویران میسازد. اگرچه در صورتی (۱۳۸۱) رخدادها شکل فاجعهآمیزی پیدا نمیکنند اما باز هم پای دو زن در میان است: سحر ماهان (میترا حجار) که از زندگی شهرام (رامبد جوان) بیرون میرود و لیلا (فقیه سلطانی) نصف و نیمه وارد زندگی شهرام میشود اما این مثلث بناست واژگون شود. در خفهگی (۱۳۹۵) صحرا مشرقی (الناز شاکردوست) تاوان خطایش در ارتباطی عاطفی با مسعود سازگار (نوید محمدزاده) را باید با جانش بپردازد.
جیرانی دلبستهی سینمای کلاسیک و خصوصاً سینمای نوار است. دستکم فیلمهایی مانند آب و آتش یا شام آخر نشاندهندهی این دلبستگی او است. هر چند ردپاهای چنین سینمایی را در آثاری مانند خفهگی و یا قرمز میتوان مشاهده کرد. زنان در آثار جیرانی یا در آستانهی فروپاشی عصبی قرار گرفتهاند یا از آن عبور کردهاند. بر این اساس شخصیتهای زن در آثار او بیشتر تمایل به نوعی برونریزی دارند و شکل نمایشی به خود میگیرند. همانطور که زنان در فیلمهای نوار نیز چنین هستند. زن در فیلمنوار به شکلی ناگهانی وارد دنیای قهرمان مرد میشود یا به او آسیب میزند یا از او زخم میخورد. در آثار جیرانی این فرم به نوعی واژگون شده است. این بار مردها سراغ زنان میروند و میخواهند آنها را تحت انقیاد درآورند اما پایانی شوم همه چیز زندگی هر دو را ویران میسازد. شخصیت هستی با بازی هدیه تهرانی در قرمز این چنین است. خصوصیت همیشگی بازی تهرانی که در سردی دیالوگگویی او خودش را نشان میدهد، به هستی بعد معصومیت توأم با سردی و بیتفاوتی افزوده است. منیر (کمند امیر سلیمانی) خواهر ناصر ملک (محمدرضا فروتن) در کنار برادرش او را شکنجه میکنند و هستی نمیتواند از خودش دفاع کند یا حتی جیغ بزند. شخصیت مهین مشرقی با بازی کتایون ریاحی در شام آخر نیز چنین است. در قرمز و شام آخر با دو شخصیت منفی زن نیز روبهرو هستیم. ستاره که عاشق مانی بوده وقتی متوجه میشود مادرش مهین به عشق مانی پاسخ مثبت داده هر دویشان را میکشد. شخصیت صحرا مشرقی با بازی الناز شاکردوست درواقع اوج شخصیت منفی زن در آثار جیرانی نیز هست. شخصیت مریم با بازی لیلا حاتمی در آب و آتش نیز سویهای دوگانه دارد. از سویی مطرود جامعه است و از سویی زخم خوردهی دوران کودکی.
صورتی به دلیل فضای طنزآمیزی که دارد، نسبت به آثار دیگر جیرانی، تراژدی و فاجعه به نوعی تلطیف شده است. شهرام مردی «ملو» است و انگار رفتن همسرش سحر کمتر بر او سخت گذشته است. انتخاب رامبد جوان برای بازی در نقش شهرام به چربش فضای کمیک به فضایی تلخ و تراژیک یاری رسانده است. از سوی دیگر حضور فقیه سلطانی توانسته تا اندازهی زیادی تعادل میان دو شخصیت زن را برقرار سازد. لیلا با بازی سلطانی بازیگر تئاتر است که در نمایش شهرام نقش سیاه را برعهده دارد. بازی درونگرای سلطانی به شکل گرفتن شخصیت لیلا کمک کرده است. در انتها که لیلا زندگی شهرام را ترک میکند و رابطهی خوبی با سحر پیدا میکند، درواقع بازی سلطانی توانسته بعد تراژیک حضور زن دوم در زندگی یک مرد و سپس خارج شدن تحمیلیاش را به شکل مناسبی اجرا کند.
شخصیتهای مرد در آثار جیرانی یا منفعل هستند مانند علی مشرقی (پرویز پرستویی)، شهرام در صورتی، مسعود سازگار در خفهگی، باربد در آشفتگی (۱۳۹۷)، یا فیروز در خوابزدهها (۱۳۹۳) یا مانند مجید شهلا در آب و آتش یا محسن مشرقی در شام آخر و ناصر ملک در قرمز نمود خشونتباری دارند که برآمده از فروپاشی روحی روانی آنهاست. بر این اساس بازی بیرونی بازیگران مرد در آثار جیرانی مورد توجه او به عنوان کارگردان بوده که دراین میان انتخاب آتیلا پسیانی برای بازی در نقشهای مجید شهلا و محسن مشرقی به گونهای است که تفسیر ما از این دو شخصیت تحتتأثیر بازی پسیانی قرار میگیرد. در آب و آتش شخصیت مجید با بازی پسیانی به یک سایکوپات تمام عیار بدل شده که نه استدلال را میفهمد نه عشق را میشناسد و نه غیرت را و برای همین رفتارش با لیلا به هیچ وجه معقول نیست و قتل لیلا به دست او درواقع نقطهی پایانی بر شخصیتی است که بیشتر به یک هیولا شبیه است تا یک انسان. در همین فیلم به نظر میرسد انتخاب پرستویی برای بازی در نقش نویسندهای که با همسرش مشکل دارد و حالا نیمه شب در خیابان با زنی آشنا میشود و او را از دست مزاحمانش نجات میدهد و دلبستگی عاطفی به آن زن پیدا میکند، نتوانسته تمام ابعاد شخصیت علی مشرقی را به نمایش بگذارد. تقریباً در کارنامهی پرستویی نقشی را سراغ نداریم که ابعاد عاطفی-احساسی آن جلوهی بیشتری داشته باشد. پرستویی بازی برونگرایی دارد و همین او را مناسب نقشهایی میسازد که وجه بیرونی بیشتری دارند اما جلوههای عاطفی کمتری در آنها به چشم میخورد.
جیرانی به عنوان یکی از پرکارترین فیلمنامه نویسان سینما و فیلمسازی که کارنامهی قابل توجهی از لحاظ تعداد آثار ساخته شده دارد تأثیر غیرقابل انکاری بر سینمای ایران داشته است. درواقع برخی از جریانهای جاری سینمای ایران در دهههای ۱۳۶۰ و شاید حتی ۱۳۷۰ برخاسته از نگرش او در نگارش فیلمنامههایی است که برای کارگردانهای دیگر سینما نوشت. اما او در فیلمنامههای دیگران، شاید کمتر به دلبستگیهای درونی خودش به زیر ژانری مانند سینمای نوار نزدیک شده باشد اما در آثار خود با فراغ بال بیشتری به سینمای مورد علاقهاش نزدیک شده است. بازی بازیگران زن مانند لیلا حاتمی، هدیه تهرانی، میترا حجار، فقیه سلطانی در آثار وی در شمار بازیهای پذیرفتنی میتوانند یاد شوند. حضور بزرگانی مانند عزت الله انتظامی و خسرو شکیبایی در آثار جیرانی نیز چنین است.
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم: