هرچند در اکتبر 2017 بلید رانر 2049 نتوانست در گیشه کار خاصی انجام دهد، اما در یک سال اخیر توانست طرفداران و علاقهمند بسیاری را به دست بیاورد. دنباله حماسی دُنی ویلنِو سه دهه پس از وقایع نسخه اصلی ریدلی اسکات رخ میدهد و راین گاسلینگ در نقش کِی به عنوان شخصیت مرکزی فیلم نقشآفرینی میکند؛ بلید رانری که متوجه میشود کودکی از یک انسان شبیهسازیشده (رِپلِکانت) متولد شده است.
زمانی که دنی ویلنو ساخت فیلم را در ژوییه ۲۰۱۶ آغاز کرد یکی از تهیهکنندگان فیلم به نام سینتیا یورکین، پروژه جانبی خودش را شروع کرد و تا آخرین روز تولید، مستنداتی از لحظهبهلحظه کارهای انجام شده، موانع و مشاهدات روی صحنهاش تهیه کرد. سایت «کولایدر» یادداشتهای تولید یورکین را منتشر کرده است که نگاهی جالب و دقیق و ماه به ماه به تولید فیلم دارند. «ایندیوایر» هم بخشی از رویدادهای داغ و جذاب مستندات یورکین را گردآوری کرده است که سینمادوستان در ادامه میتوانند از خواندنشان لذت ببرند.
دیگر عنوان فیلم چه بود؟
عنوان رسمی فیلم تا ماهها پس از تهیه فیلم قطعی نبود. یورکین به عنوان موردعلاقهاش «بلید رانر: زمانی برای زندگی کردن» میرسد که بازی با کلمات عبارت «زمانی برای مردن» است که شخصیت روی بتی در نسخه اصلی به زبان میآورد. یورکین در 28 ژوییه نوشته است: «"زمانی برای زندگی" حکایت از آن دارد که فیلم درباره چه خواهد بود. انسانهای شبیهسازیشده هیچگاه در فیلم نخست شانس زندگی کردن پیدا نکردند. این ادای احترامی چندوجهی و شاعرانه است.» در ظاهر «سونی پیکچرز» از این عنوان خوشش آمده بود اما دستآخر نام فیلم را به «بلید رانر 2051» یا «بلید رانر 2049» تغییر داد. بعد از آن که قرار شد فیلم سی سال پس از اکران نسخه نخست به نمایش درآید، دومین نام برگزیده شد.
ادای دینی بر پشتبامِ کِی
دنیس گسنر در مقام طراح تولید به ایده استفاده از نشان غولپیکر «موبیوس» بر پشتبام آپارتمان کِی رسید تا ادای احترامی باشد به ژان موبیوس گراد گرافیست که آثارش بسیار الهامبخش ریدلی اسکات در ساخت بلید رانر شد. صحنه پشتبام زمانی استفاده میشود که شاهد رابطه عاشقانه کِی و جوی - شخصیت هولوگرامیای با بازی آنا دِ آرماس - هستیم. یورکین در سی اوت نوشته است: «صحنه ثبتشده از لحظه حسرت برای انسان واقعی بودن بسیار زیباست و باران باعث میشود جوی ماهیتی انسانیتر داشته باشد.»
چهطور یک میلیون دلار صرفهجویی شد
یورکین توضیح میدهد که با ساخت مخزن بزرگ آب در بوداپست به جای مالت یک میلیون دلار در بودجه صرفهجویی شد. بخش عمدهای از تولید در بوداپست صورت گرفته بود و لازم نبود برای ساخت این بخش از فیلم هزینه حملونقل 230 نفر از کارکنان به مالت پرداخت شود. ساخت مخزن برای صحنه مبارزه کِی و آدمکش حرفهای لاو (سیلویا هوکس) در اوج داستان صورت گرفت: «واقعاً خوشحالکننده بود وقتی دیدیم این دکور عظیم در بوداپست میماند و تا سالهای سال میتواند در فیلمهای زیادی مورد استفاده قرار بگیرد.»
ریدلی اسکات و تکنولوژیای که در فیلم دوست نداشت!
در سپتامبر 2016، جان نلسن به عنوان سرپرست جلوههای ویژه طرز کار یکسری لوازم را به اسکات توضیح داد. بر اساس نوشتههای یورکین: «ریدلی قبل از هر چیز میخواست درباره پلاتها، مدلها و قیمتها بداند و به ما از چالشهای خود و داگلاس ترامبل در کنترل غلظت دود در فیلم اول گفت.» تهیهکننده فاش میکند که اسکات از مکانیسم بهکاررفته روی سقف کِی که برای شخصیت جوی برنامهریزی شده بود و به او اجازه قدم برداشتن در محیط اطراف را میداد ناراضی بود. به نظر اسکات این قسمت از تکنولوژی باید به صورت کنترل از راه دور میبود و از اینترنت استفاده میکرد؛ موردی که در ادامه فیلم به کار برده شد تا موجب تحرک بیشتر جوی شود.
هریسن فورد وقتی از فیلمنامه خوشش نمیآید نظرش را میگوید
اواسط سپتامبر 2016 صحنهای فیلمبرداری شد که لاو شخصیت ریک دکارد را به مقصدی میبرد. یورکین مینویسد هریسن فورد با تهیهکنندگان فیلم، اندرو ای. کوسوو و برادریک جانسن، درباره یکسری از دیالوگهای فیلمنامه که موجب پیچیدگی بیهوده صحنه میشدند صحبت کرد. در نتیجه گروه سازنده، دیالوگ را سادهتر کرد و حالا دکارد میگوید: «مرا کجا میبرید؟» و لاو پاسخ میدهد: «به خانه.»
معنای پشت هولوگرام دکارد از فرانک سیناترا
یورکین در 28 سپتامبر مینویسد: «یکی از چیزهای مورد علاقه من در پنتهاوس هریسن، وجود هولوگرام سیناترا است که نشاندهنده خلقوخوی دکارد است.» سازندگان فیلم توانستند اجازه پخش موسیقی سیناترا را دریافت کنند؛ و ظاهراً کوسووْ میخواست سیناترا در فیلم باشد تا ادای احترامی شود به همسر درگذشته یورکین، باد یورکین، که سیناترا را در فیلم اول خود با عنوان بیا و شیپورت را بزن (1963) کارگردانی کرده بود. یورکین نوشته است: «باد همیشه این داستان را تعریف میکرد که سیناترا چهطور به او گفت که آنها بهخوبی با هم کار خواهند کرد تنها اگر باد متوجه شود که هر روز باید ساعت پنج بعدازظهر فیلمبرداری قطع شود تا او لبی تر کند؛ و باد قبول کرد و آن دو برای سالهای طولانی دوستان هم باقی ماندند.»
برنامه فیلمبرداری نباید با مصاحبه مطبوعاتی «لالا لند» تداخل پیدا میکرد
یورکین در سراسر یادداشتهایش از اهمیت توقف فیلمبرداری در روز شکرگزاری گفته است؛ مسأله مهمی که دائم به خاطر تأخیر در فیلمبرداری مطرح میشد. گاسلینگ باید در روز شکرگزاری از گروه جدا میشد و برای مصاحبه مطبوعاتی لالا لند به نیویورک میرفت. یورکین حتی امیدوار بود گاسلینگ بتواند چند روز زودتر آنجا را ترک کند تا قبل از رفتن به نیویورک بتواند زمانی را با خانوادهاش در لسآنجلس بگذراند. دستآخر دو روز زودتر به گاسلینگ مرخصی داده شد و او توانست به خانوادهاش هم سر بزند.
کدام صحنهها زودتر فیلمبرداری شدند
یورکین در 25 ژوییه و آغاز هفته سوم تولید، نگاهی به راشهای گرفتهشده میاندازد؛ ویلنو در ماه اول این صحنهها را فیلمبرداری کرده است: ورود لاو به اداره پلیس لسآنجلس برای برداشتن استخوانهای انسان شبیهسازیشده و کشتن کوکو (دیوید دستمالچیان)، دوش گرفتن کِی بعد از صحنه آغازین مبارزهاش با ساپر (دیو باوتیستا) و کشتن او، و به دنبال آن صحنه گفتوگوی کِی و جوی در آپارتمان. دو روز پیش از آغاز رسمی فیلمبرداری در دوازده ژوییه، ویلنو فیلمبرداری را با گرفتن نماهای اینسرت از رابین رایت و سیلویا هوکس آغاز کرد. وی درباره هوکس میگوید که «او بهترین بازیگری است که تا کنون با او همکاری داشته است.»
وود هریس بعداً به صحنهها اضافه شد!
وود هریس در نقش کوتاه افسر ناندز ظاهر میشود. این شخصیت در صحنه اداره پلیس در کنار کِی، کوکو و جاشی (رابین رایت) حضور دارد اما یورکین فاش میکند که صحنههای این بازیگر جدا از دیگران گرفته شد. وود در نوامبر 2016 از راه رسید و با ویلنو ملاقات کرد. ویلنو هم توضیح داد که او «در فضاهای خالی هر صحنه اضافه خواهد شد و در حقیقت بازی دوطرفهای با رابین رایت نخواهد داشت.» بازی وود پس از بررسی پیاپی صحنهها روی مانیتور صورت گرفت. وود در دو صحنه با گاسلینگ جلوی دوربین قرار میگیرد.
آخرین روز کاری فورد، آخرین برداشت شخصیت دکارد بود
معمولاً فیلمبرداری به ترتیب زمانی صورت نمیگیرد اما آخرین روز حضور فورد در صحنه همزمان شد با آخرین حضور دکارد در فیلم. کار فورد بعد از برداشت صحنهای که دکارد و کِی پا در برف میگذارند تا به طرف آزمایشگاه دکتر آنا استلین بروند، یعنی در روز سهشنبه 8 نوامبر تمام شد. یورکین مینویسد: «این آخرین صحنه فیلم خواهد بود و با آخرین برداشت از دکارد به پایان رسید. فضا خیلی احساسی بود و همه گریه میکردند و برای او دست میزدند. از هریسن خداحافظی کردم. او از دنی، راین، راجر و کلِ تجربه به دست آمده بسیار خرسند است.»
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم: