
با گرانتر شدن بلیت سینماها و میدانداری تلویزیون، مخاطبان سینما روز به روز، بیشتر در خانهها پای تلویزیونها نشستند و عرصه بر سینما تنگتر شد. سینما نیز از عناصری استفاده كرد كه تلویزیون نمیتوانست از آنها استفاده كند. یكی از آنها استفاده از جلوههای ویژه بود كه تلویزیون از نظر مالی و ابعاد بصری نمیتوانست از چنین عناصری بهره ببرد اما سینما توانست با استفاده از آنها تصاویری را به تماشاگران سینما نشان دهد كه تا پیش از آن هرگز ندیده بودند. سینما روز از تمامی جلوهها یاری گرفت تا به رقابت با تلویزیون بپردازد. در پروفسور دیوانه (1996) گریم ادی مورفی به گونهای بود كه او توانست در نقش یك زن چاق ظاهر شود و در تكثیر شده (1996) صنعت جلوههای بصری توانست كاری كند كه مایكل كیتون سه نسخهی دیگر از خودش را همزمان روی پردهی سینما بازی كند. در شبكه اجتماعی (2010) تكنولوژی جادویی سینما اجازه یافت تا آرمی همر بازیگر فیلم را به طرزی قانعكنندهای هر دو سوی زندگی واقعی را به نمایش بگذارد، از دو قلوهای وینكلوس تا ورزشكاران المپیك از هاروارد. رابرت زمكیس در مستندی پیرامون ساخت فیلم تماس (1997) توضیح میدهد كه تقریباً در هر نمای این فیلم از جلوههای ویژه استفاده شده است. جیمز كامرون تقریباً یك دهه تلاش كرد تا بتواند آواتار (2009) را با استفاده از جلوههای ویژهی كامپیوتری بسازد.
جلوههای ویژه در سینما تقریباً از همان اوان پیدایش آن مورد استفاده قرار گرفتند. از سفر به كرهی ماه (1902) تا متروپلیس (1920) و كینگ كونگ (1933) تكنیكهای جلوههای ویژه به سینما راه یافتند تا امروز كه تماشاگران سینما، اغلب نمیتوانند تفاوت میان اشیای واقعی و آنچه را كامپیوتر به عنوان شیء واقعی ارائه میدهد؛ تشخیص بدهند. در این میان افسانههای علمی تخیلی به دلیل ماهیت افسانهپردازانهای كه دارند؛ بیشترین بهرهها را از جلوههای ویژه بردهاند: از جنگ ستارگان (1977) و برخورد نزدیك از نوع سوم (1977) تا جاذبه (2013) و یا هری پاتر و جام آتش (2005) كه تخیلات جی.كی. رولینگ را بر روی پردهی سینما جان دادند. از سوی دیگر آثاری مانند ماتریكس (1999) و دنبالههایش، ترمیناتور 2: روز داوری (1991) و آثاری مشابه در واقع به مدد تكنولوژی جلوههای ویژهی كامپیوتری توانستند اركان تفكر فلسفی در سینما را تغییرر دهند. اكنون سینما توانسته بود كاری كند كه آثاری مانند ماتریكس مقولههایی مانند زمان، تخیل بشری و خلقت انسان و رابطهی عین و ذهن را به تصویر بكشند. درواقع میتوان گفت كه پیشرفتهای تكنیكی در سینما به طور كلی نحوهی نگاه انسان معاصر به درون و بیرون از خود را تغییر داد.
از سوی دیگر پیشرفتهای جلوههای بصری به یاری كامپیوتر امكان تازهای فراهم آورد تا جهان داستانی انیمیشنها به طور كلی دگرگون شوند و نسل تازهای از این نوع آثار تولید شدند كه تنها مخاطبان كودك و نوجوان را در نظر نداشتند و اكنون مخاطبان بزرگسال را هدف گرفته بودند. آثاری مانند شرك (2001)، در جستجوی نمو (2003)، شگفتانگیزها (2004) داستان اسباب بازی (1995)، كمپانی هیولاها (2001) یا درون و بیرون (2015) همه و همه نشان دهندهیاین هستند كه مضامین روانشناسانه، اجتماعی و اخلاقی چنین انیمیشنهایی، تنها مخاطبان خردسال را مد نظر ندارند.
پرسشهای تحلیلی:
فیلم سینمایی
یک - بر اساس چه رتبهبندی، یك فیلم را «سینمایی» مینامیم؟ مثالهایی از فیلمها بیابید كه اثبات میكند یك كارگردان موفق شده یا نشده تا (الف) دائماً تصاویر فیلمش را زنده و در حرمت نشان دهد (ب) چگونه ریتمهای دیداری و شنیداری را به كار گرفته (ج) توهم عمیق ایجاد كرده (د) از ویژگیهای خاص رسانهی سینما استفاده كرده است.
دو - آیا فیلمبردار میتواند تصاویری تاثرگذار، واضح و قدرتمند بدون استفاده از جلوههای بصری خاص به وجود بیاورد یا اینها بستگی به تكنیكهای فیلمبرداری هستند؟
نقطهی دید
اگرچه یك كارگردان در ساخت فیلم از چهار نقطهی دید استفاده میكند اما هر فیلمی یك نقطهی دید اثرگذار انتخاب میكند. با توجه به چنین نكتهای به این پرسشها پاسخ بدهید:
یک - آیا حس میكنید هنگام تماشای یك فیلم، ناظری بیطرف هستید یا حس حضور در كنشها را دارید؟ چه صحنههای خاصی در یك فیلم از نقطهی دید عینی استفاده كردهاند؟ در چه صحنههایی حس میكنید كه گویی جزیی از كنش هستید؟ چگونه به چنین حسی رسیدید؟
دو - در چه صحنههایی میبینید كه كارگردان از تكنیكهای بصری استفاده كرده تا یك كنش رار توضیح بدهد یا تفسیر كند و شما را وادار میسازد تا به شكل خاصی به آن كنش نگاه كنید؟ چه تكنیكهایی برای دستیابی به چنین امری مورد استفاده قرار گرفتهاند؟
عناصر تركیببندی سینمایییک - یك كارگردان از چه روشهایی استفاده میكند تا توجه و نگاهها را به سوی موضوعی كه اهمیت بیشتری دارد، جلب كند؟
دو - آیا كارگردان توانسته با دوری كردن از بخشهای بزرگی از فضاهای مرده، نماها را زنده و با طراوت نگه دارد؟
سه- برای ایجاد توهم سهبعدی بودن تصاویر كدام تكنیكها بیش از همه در یاد تماشاگران میمانند؟
تكنیكهای سینمایی ویژه
یک - هرچند تحلیل كامل هر عنصر بصری غیرممكن است اما تأثیرات بصری را كه بهطور اخص بر روی شما تأثیر گذاشتهاند، بربشمارید و آنها را از منظر پرسشهای زیر در نظر بگیرید:
الف- هدف كارگردان از خلق چنین تصاویری چه بوده و چه ابزار تكنیكی برای فیلمبرداری از آنها به كار برده شده است؟
ب - چه چیزی این تصاویر را اثرگذار كرده، یا باعث شده اثریگذار نباشند و یا منحصربهفرد به نظر برسند؟
ج - هر یك از این اثرات بصری را از نظر زیباییشناسی و بر حسب ارتباطشان با كل فیلم داوری كنید.
دو - آیا در لحظات كوتاهی از یك فیلم شاهد اثرات نوری خاصی بودهاید؟ اگر این طور است، این اثرات با چه هدفی به كار گرفته شدهاند و تا چه اندازه موفق بودهاند؟
جلوههای بصری در فیلم مدرن
یک - جلوههای بصری استفاده شده در یك فیلم تا حدی اثرگذار هستند؟ آیا به گونهای نمایشی از آنها استفاده شده یا جزیی جداییناپذیر از فیلم هستند؟
دو- تا چه حدی اعتبار یك فیلم به این است كه تماشاگران، جلوههای ویژه را باورپذیر بدانند؟ آیا جلوههای ویژه آنچنان هستند كه بر شخصیتهای فیلم سایه میاندازند؟
ویژگیهای سینمایی
ده دقیقهی ابتدایی این فیلمها را ببینید: خوشههای خشم (1940)، همشهری كین (1941)، رام كردن زن سركش (1967)، دوران مهرورزی (1983)، 2001 یك ادیسهی فضایی (1968) را ببینید. هر بخش از این فیلمها را بر اساس دو نكتهی فیلم سینمایی كه در بالا توضیح داده شده، ارزیابی كنید. كدام فیلم از همه سینماییتر است؟ كدام یك كمتر از بقیه سینماییتر است؟ گزینههای خود را تا حد ممكن با ذكر جزییات تشریح كنید.
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم: