«چرنوبیل» و نمایش ترسهای بشری
شبکه اچبیاو به صورت رسمی ساخت سریال چرنوبیل را اعلام کرد. این مینی سریال بر خلاف فیلمهای داستانی و مستندی که تاکنون درباره نیروگاه هستهای چرنوبیل ساخته شده همچون خاطرات چرنوبیل (برد پارکر، ۲۰۱۲)، بیشتر به یک فیلم ترسناک میماند تا یک درام تاریخی. داستان سریال ماجراهای قبل و بعد از فاجعه انفجار نیروگاه هستهای چرنوبیل را در بر میگیرد و به گفتهی مدیر برنامهی اچبیاو یکی از ویرانگرترین حادثهها و ترسهای بشری را به نمایش میگذارد. بازگویی داستان تکراری چرنوبیل در این سریال بیشتر متکی به ترسناک بودنش است تا پرداختن به حقایقی که از ابتدا بسیاری از مقامات شوروی تلاش کردند از عموم مردم جهان مخفی بماند. بهجای ردیف کردن حقایق هولناک، کریگ مازن نویسنده و یوهان رنکِ کارگردان داستان سراسر تکاندهندهای را روایت میکنند که بیرحمیها در مقیاسی بزرگ بهتصویر کشیده شده است. چرنوبیل شامل پنج قسمت است که تمامی آنها را مازن نوشته است و در این مجموعه، داستان تعدادی شخصیت روایت میشود که هرکدام هدفهای خاص خودشان را دنبال میکنند.
دو بخش اول سریال بر کابوس احتمال انفجار رآکتور اتمی تمرکز دارد و دو بخش بعدی بر تلاشها برای پاکسازی و فداکاریهایی که برای تثبیت شرایط منطقه صورت گرفت. بخش آخر به محاکمه شل و الکی شخصهای نامتخصص میپردازد. داستان با ماجراهای دانشمندی دیرباور به نام والری لگاسف (جرد هریس)، بوریس شربینا معاون نخست وزیر شوروی (استلان اسکارشگورد) و فیزیکدان هستهای حقیقتیاب، اولانا خامیوک (امیلی واتسون) پیش میرود. لگاسف و شربینا از نزدیک رخداد فاجعه را بررسی کردند و چند سال بعد بهدلیل پا گذاشت در چرنوبیل جان خود را از دست دادند و مازن تصدیق میکند خامیوک نیز مانند بسیاری از دانشمندانی است که پا به میدان میگذارد تا پرده از گزارشهای متناقض رسمی بردارند.سختیهایی که هریس، اسکارشگورد و واتسون تحمل میکنند، کشمکشهای درونی که با آن روبهرو میشوند و در آخر تصمیمگیری برای بیان حقیقت هنگامی که مردم کشور خودشان در تضاد با آنها موضع گرفتهاند، حس همدردی بیننده را برمیانگیزد. در سال 1986 نیروگاه اتمی چرنوبیل در اوکراین منفجر شد و باعث پخش شدن مواد رادیواکتیو در بخش بزرگی از غرب شوروی و شرق اروپا شد. این حادثه همراه با دو انفجار بود و کارکنان و ساکنان منطقه در همان ساعتهای اولیه دچار تاثیرات مرگبار پرتوهای مواد رادیواکتیو شدند.
اسپیلبرگ: مردم جهان به سینما بروید!
استیون اسپیلبرگ سکوتش را درباره سرویس پخش زنده اینترنتی شکست و از هیات مدیره آکادمی اسکار خواست در رابطه با مدعیان جوایز که بهصورت استریمینگ برنامهها را پخش میکنند، قانون جدیدی وضع کند. او گفت مشکلی با در دسترس بودن فیلمهای بزرگ برای عموم مردم ندارد اما میخواهد سنت پخش فیلم در سینماها باقی بماند. استیون اسپیلبرگ در ایمیلی به نیویورک تایمز اعلام کرد که بهرغم میلش به حفظ سنتهای سینمایی میخواهد مردم با شیوه یا سبک دلخواهشان سرگرم شوند. او در ادامه میگوید: «بزرگ یا کوچک بودن صفحه مهم نیست؛ برای من داستانهای بزرگ اهمیت دارد و همه باید به این داستانها دسترسی داشته باشند. با این همه فکر میکنم مردم نیاز دارند تا خانه و خانواده امن خود را ترک کنند و به سینما بروند که به همراه بسیاری از تماشاگران لحظههای مشترکی سپری کنند و با هم گریه، خنده و ترس را تجربه کنند. من میخواهم سنت فیلم دیدن و تجربه سینما رفتن در فرهنگمان حفظ شود». اسپیلبرگ در نشست سالانه ارائهی قانون در آکادمی اسکار حضور نیافت تا درباره موظف کردن مدعیان اسکار به اکران فیلمها بهطور انحصاری به مدت چهار هفته در سینماها صحبت کند (اکنون فیلمها باید تنها به مدت یک هفته بهطور انحصاری در سینما اکران شوند و بعد میتوانند همزمان به صورت استریمینگ پخش شوند). اسپیلبرگ در نیویورک درحال بازسازی فیلم داستان وست ساید بود و به همین دلیل در نشست آکادمی شرکت نکرد.
اسپیلبرگ معتقد است نظرش درباره نتفلیکس هم در رسانهها بزرگنمایی شده است و نگرانی اصلی او نتفلیکس نیست بلکه نمایش دهندگانی هستند که سعی میکنند اکران انحصاری فیلم را تغییر دهند. او پیشتر اعلام کرده بود: «زمانی که مردم فیلمی از تلویزیون تماشا میکنند، دیگر تماشاگر تلویزیونی محسوب میشوند. اگر اثر خوبی باشد حتماً لیاقت دریافت جایزه امی را دارد، اما جایی در اسکار ندارد و معتقدم اگر فیلمی کمتر از یک هفته در تعداد محدودی از سینماها اکران شود صلاحیت نامزدی در آکادمی اسکار را ندارد. مهمترین کاری که ما فیلمسازان میتوانیم انجام دهیم ارائه حس تماشای فیلم به شکل قدیمی است. من همواره بر این باورم که باید سنت سینما رفتن در جامعه باقی بماند.»
لئوناردو دیکاپریو در فیلم جدید گیرمو دل تورو
لئوناردو دیکاپریو برای بازی در فیلم گذرگاه کابوس که آن را گیرمو دل تورو (شکل آب) کارگردانی خواهد کرد، درحال مذاکره با شرکت فاکس سرچلایت پیکچرز است. دل تورو در حال نوشتن فیلمنامه با همکاری کیم مورگان است و او، جی مایلز دیل، تیاسجی اینترتینمنت تهیهکنندگی و تامین مالی فیلم را بر عهده دارند و با کمک فاکس سرچلایت پیکچرز بهدنبال کسب حقوق پخش گذرگاه کابوس در سرتاسر جهان هستند. این فیلم بر اساس رمان ویلیام لیندسی گرشام است که پیش از این نیز ادموند گلدینک در سال ۱۹۴۷ فیلمی با همین نام از روی آن ساخت. در فیلم ادموند گلدینک تایرون پاور نقش یک جوان حقهباز را بازی میکند که با یک زن روانپزشک که از او هم حقهبازتر است گروهی تشکیل داده تا با نیرنگ مردم را سرکیسه کنند. در ابتدا این دو از موفقیتشان در سرکیسه کردن مردم خوشحالاند، اما با گذر زمان روانپزشک ذهن پاور را دستکاری میکند. فیلمبرداری گذرگاه کابوس در پاییز امسال آغاز خواهد شد و تا آنزمان دل تورو بازیگران تمام شخصیتهای را مشخص خواهد کرد. دیکاپریو پس از کسب جایزه اسکار برای بازی در فیلم از گور برخاسته در سال 2015، تصمیم گرفت مدتی استراحت کند و تا آماده شدن برای بازی در روزی روزگاری در هالیوود به کارگردانی کوئنتین تارانتینو در هیچ فیلمی نقش آفرینی نکند.
جنگ جهانی دوم به کارگردانی بن افلک
بن افلک به عنوان کارگردان فیلم ارتش ارواح انتخاب شده است تا داستانی واقعی از جنگ جهانی دوم را بسازد. بن افلک در کنار کارگردانی در این اثر بازی هم میکند. این پروژه یونیورسال پیکچرز براساس کتاب «ارتش ارواحِ جنگ جهانی دوم» است که نویسندگان آن ریک بِیِر و الیزابت سیلز هستند و نیک پیزولاتو، خالق کاراگاه حقیقی، آخرین نسخهی فیلمنامه را نوشته است. ارتش ارواح داستان گروهی از سربازان آمریکاییست که به دلیل استعداد و نبوغشان انتخاب شدهاند تا از ترفند «دود و آینهها» در جنگ استفاده کنند. آنها از مخازن انفجاری، فرستندههای رادیویی جعلی و ماشینهایی برای ایجاد سروصدا استفاده میکردند تا نیروهای آلمانی تصور کنند ارتش آمریکا در آن منطقه حضوری وسیع و نابودکننده دارد در حالیکه حتی در نزدیکی آنجا هم نبودند. چنانکه در کتاب «ارتش ارواحِ جنگ جهانی دوم» آمده این گروه توانست با حقههای خود جان انسانهای بیشماری را نجات دهد.
دوستی از جنگ قویتر است
آخرین ساخته پیتر فارلی، کتاب سبز، سال گذشته سه جایزه اسکار دریافت کرد و حالا فیلم جدیدی که او میخواهد بسازد مشخص شده است. فارلی کارگردانی و نویسندگی فیلم در حاضر بدون عنوانی را بر عهده خواهد داشت که اسکایدنس پیکچرز آنرا تهیه خواهد کرد. این فیلم از کتاب داستان یک دوستی واقعی از جنگ قویتر اقتباس شده است. جوانا ملوی و جان دونوهو نویسندگان کتاب هستند و داستان براساس داستان واقعی دونوهو است؛ کسی که در سال 1967 نیویورک را ترک کرد تا به رفقای دوران کودکیاش بهپیوندد که به ارتش درحال جنگ با ویتنام ملحق شدهاند. برایان کوری و پیت جونز، فارلی را در نوشتن فیلمنامه همراهی میکنند و دیوید الیسون و دانا گلدبرگ، تهیهکنندگی فیلم را برعهده خواهند داشت. سرپرستی پروژه در اسکایدنس بر عهده دان گرانگر و ایمی ریویرا است. فارلی برای کتاب سبز نقدهای مثبتی دریافت کرد و در پنج بخش نامزد دریافت اسکار شد و توانست در بخشهای بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه غیراقتباسی و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد سه جایزه را از آن خود کند. فیلم با 314 میلیون دلار فروش خوبی در سرتاسر جهان داشت.
کانال تلگرام ماهنامه سینمایی فیلم: